دوستان هنرمندم.
بی شک در فضای سینمای استان جز کم سن و سالهای محسوب می شوم و با سنی حدود ۲۶ سال، باقی دوستان فعال از اینجانب بزرگ تر هستند، و خدایی نکرده قصد جسارت نداشته و نمی خواهم با نوشتن این متن کسی را نصیحت کنم که اصلا در جایگاهش نیستم. فقط گفتن چند نکته خالی از لطف نیست.

۱- نوشتن نقد یا گزارش یا تحلیل و … بدون استفاده از کلمات غیر ادبی و توهین آمیز ارزشش بی شک چندین برابر بالاتر از نوشته هایی است که با الفاظی چون، جوجه رنگی، حقیر، پلیکان و … نگاشته می شوند.
۲- در حین مصاحبه، داشتن اطلاعات کافی و دقیق نسبت به مطالبی که می خواهیم ارائه دهیم الزامی است. در غیر این صورت باعث سوتفاهم شده و از ارزش کاری که انجام می دهیم می کاهد.
۳- بدنبال راهی برای تعامل بیشتر و بهبود شرایط بودن بهتر است، اگر علاقه ای به این زمینه نیست بدتر نشود بهتر است. گرفتن سوتی از هم چیزی را درست نمی کند.
۴- من برادران رضایی، مهرداد امیرزاده، مرتضی نیک نهاد، امین درستکار، محمدرضا رکن الدینی، حسن بردال، حامد کریمی پور، جلیل درویشی، رهبر امامدادی، خوبیار سالاری، علیرضا احمدی و محمود شهبازی را دوست دارم.

پ.ن : هم صنفان من تعدادشان بیشتر از اینهاست. اینها الان به ذهنم رسید.

۱۷ نظر موضوع: بدین سان

17 پاسخ به “…”

  1. محمدرضا گفت:

    سلام شهاب جانم. من افرادی را که هنر به گنداب کشیده اند از جوجه رنگی قلابی تر می بینم و کم نفس تر. هنر چاله میدانی نمیشود هنر شعبان بی مخ بر نمی تابد. زور بر نمی تابد. هنر حذف نمی داند…من عادت به سازش با دروغگوها ندارم. اصلن هم رودربایستی نمیکنم چون منافع شخصی من مهم نیست. مهم امر حقیقته. من نمیتونم مانند تو همه را دوست داشته باشم. عشق من به انسانها از روابط و منفعت شخصی نمیا؛از عملکرد اوناست. مانند تو که نورچشمی. اما از نگاه برخی ما ظاهرن بی شرافت هستیم. و مسبب تمام بدبختی های سینمایی شما. الانشم اگر نقدی و نوشته ایی منتشر کردیم برای اینه که تو رو فیلمساز فرا استانی دیدم جانم. قربانت

    • لی گفت:

      سلام محمدرضا جان.
      هنر اینقدر بزرگ هست که نخواد با حضور بعضی رفتارها به گند کشیده بشه. شاید به جای صرف انرژی برای توپیدن به رفتارهای دیگران در گذشته همواره به فکر مسیری که توش هستیم و تلاشی که باید بکنیم باشیم بهتر باشه.
      شما لطف داری، نسبت به نقد هم من خوشحال شدم اما ای کاش مقایسه ای صورت نمی گرفت. توی فیس هم گفتم. هر فیلمسازی با هر سلیقه ای قابل احترامه.
      ممنون.
      البته من هم به زودی متنی برای فیلمسازان هرمزگان خواهم نوشت.

  2. محمدرضا گفت:

    اما شدیدن باهات موافق در مورد بکار نبردن الفاظی مانند جوجه رنگی.بهتر بود بکار نمیگرفتم
    ضمنا تو ۲۶ سال رنج این شهر هستی

  3. محمدرضا گفت:

    راستی اسم فیلمهایی که کپی کردم بگو بهم تا دوبار کپی نکنم. الن رب گریه و الن رنه واست کپی بکنم؟

  4. محمدرضا گفت:

    شهاب جان من بر ذات سینما و مبارزه… اصلنم دنبال مقایسه نبودم. سلیقه که امرجداگانه یی. مبحث بر سر استثمار. تو از از بردگی داری خودتو آزاد میکنی. بردگی سانسور که تمام سینمای ما گرفتارشه. این مهمه نه تن دادن به هر چیزی که اونا میگن. اولا باید اینها را درست کنیم. برای همین تاریخ سینمای ما دروغی بیش نیست. و جشنواره ها و … شدیم ملت روسری و تو سری. خودمون هم قبول کردیم که توسری خور باشیم. دلیل علاقم بهت همین هست که تو داری از این ذلت فرار میکنی.

    • لی گفت:

      ممنون.
      من خودم مدت هاست دارم کار خودم رو می کنم، خودت اکثر فیلم های من رو دیدی.
      اما خب گفتن حقیر توی یک متن سینمایی هم باز فضا رو می بره سمت جوجه رنگی و اینها.
      حرفم همین بود.

  5. محمدرضا گفت:

    بخاطر شرافتت مطالب مربوطه(؟) رو از وبلاگ سینماتوگرافی پاک میکنم. خودت میفهمی که جانمان برای سینماتوگرافی میرود تنها. زنده باد حقیقت زندگی

  6. بهشب گفت:

    احسنت برادر

  7. ناشناس گفت:

    من چی !؟!؟!

  8. اینروزا گفت:

    په من چی !؟؟؟!

  9. اینروزا گفت:

    ممنونم که ما را نیز هم…

پاسخ دادن به اینروزا لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.