چندی پیش محمدنریمانی دوست شاعر و هنرمندم یکی از آخرین آثارش را برایم فرستاد که آن را با شما به اشتراک می‌گذارم.

مفهوم است

که نه روزنامه اینجا کاره ایست

و نه تصویر و دلار و باندهای پیچیده به دور جنازه ی ما

فقط   

جای نیوتون خالیست

که آن هم

تف اش با جاذبه

به سمت پستـانهای جیغ مادر بزرگ

لیز میخورد

باستر کیتون 

با ترامپ

از دخترهای پل شهناز و بازار شهرداری میگذرند

و عسل

نازکنان

کبودی زیر چشم درخت نفت را

ماچ میکند

این  یعنی

مردن قبل از شعر

یعنی

سکس بدون مفاهمه

یعنی  نفس  صدف

و      عدول

زندگی

حامله 

رنجور

و خدا

بی کار

روی صندلی زرشکی اداره ی ثبت و احوال

من  

شرمنده ی شما

شما  

شرمنده ی من

راستی

گربه ی همسایه ی تازه رسیده ی ما

پفیوس

چطور

نگاهم میکند

(محمد نریمانی)

بدون نظر موضوع: نظم و نثر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.