ژیت به زبان روسی معنی زندگی می دهد. و در واقع می توان فیلم ژیت را هارمونی مرگ و زندگی دانست. سه داستان مجزا که در هر کدام یک نفر به طرز کاملا تصادفی یا به عمد می میرد و حالا نزدیکان آنها باید با این فقدان کنار بیایند. فیلم ژیت یکی از فیلم های خوبیست که در این چند وقت اخیر از اروپای شرقی دیده ام. فیلمی ساده، با بازی های روان، داستانی که شاید در نگاه اول تکراری به نظر برسد، اما عناصر تشکیل دهنده آن اعم از کارگردانی، بازیگری، فضاسازی و شخصیت پردازی های خوب که از یک فرهنگ دور امکان همذاتپنداری را در بیننده بوجود آورد، این فیلم را در مجموعه آثار ارزشمند سینما قرار می دهد.
فیلم ژیت دست بر روی یک حس مشترک انسانی می گذارد. وقتی عزیزی از دست می رود و حالا او را پررنگتر از همیشه در زندگیمان حس میکنیم. ژیت مجموعه ای از این حس های مشترک است، با موقعیت هایی که شاید کمتر در آثار سینمایی دیده ایم. پسری که پدرش فوت شده و حالا مادرش به تنهایی سرپرستی او را به عهده گرفته. مادری که شوهرش را از دست داده و حالا پس از ترک الکل منتظر است که پلیس فرزندانش را به او بازگرداند و دختر و پسر جوانی که به تازگی ازواج میکنند، علی رغم اینکه پسر به اچ آی وی مبتلاست.
اگر دوست دارید سراسرِ یک فیلم حسهای گوناگون را تجربه کنید و در نهایت فیلم در ذهنتان ادامه پیدا کند و باز به آن فکر کنید، فیلم ژیت را از دست ندهید.