رسول‌اُف را از زمان فیلم جزیره‌آهنی که حوالی بندرعباس ساخته بود می‌شناختم. البته در حد سلام‌وعلیک در دفتر سینمایی یکی از دوستان. قرار بود جزیره‌آهنی را با هم ببینیم که فرصتی دست نداد تا اینکه فیلم به امید دیدارش را دیدم. فیلمی که سال ۹۰ ساخته بود و توانسته بود در بخش نوعی نگاه جشنواره کن جایزه‌ای هم بگیرد. فیلم با مضمون اجتماعی-سیاسی و با تعدادی زیادی از بازیگران خوب سینما حتی در نقش‌های فرعی داستان دختر وکیلی را روایت می‌کند که قصد دارد به بهانه‌ی وضع‌حمل در یک‌ کشور دیگر اقامت آنجا را بگیرد، حالا در پس تدارک مقدمات سفر است. فیلم با یک ریتم نسبتا کند در پیشبرد  داستان خسته کننده شده و از طرفی چند سوال به جا می‌گذارد.

۱- چرا زن به یکباره تصمیمش در سقط بچه تغییر می‌کند؟

۲- تکلیف رابطه‌ی زن با شوهرش چرا به خوبی پرداخت نمی‌شود؟

۳- مامورها زن را به چه جرمی دستگیر می‌کنند؟

و تعدادی سوال دیگر که جواب مشخصی بر آنها نیست. اما همواره رسول‌اُف به عنوان یک فیلمساز حساس به مسائل اجتماعی و سیاسی زمانه برای اینجانب قابل احترام بوده و هست. سینمایی که علی‌رغم ضعف‌هایش بیشتر از این باید دیده شده و درموردش حرف زد.

بدون نظر موضوع: هنر و ادب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.