همیشه یکی از سوژههایی که مرا ترقیب به ساختنش میکرد، داستان دختر جوان و تنهایی بود که چه طور در شرایط نابسامان جامعه بلعیده میشود. رگ خواب ساختهی جدید حمیدنعمتاله دقیقا به همین مساله میپردازد که چهطور یک دختر جوان و تنها در شرایط سخت جامعه باورها و اعتمادش را از دست داده و ذره ذره نابود میشود. شاید لیلا حاتمی مناسبترین شخصیت برای ایفای این نقش باشد اما در زمانی که با لیلای حاتمی بالای ۴۰ سال روبرو هستیم دیگر این انتخاب انتخاب خوبی به نظر نمیرسد. نماهای بسته از دستها حکایت از یک دختر جوان و خام را نمیدهد. گفتار متن گفتار متن پخته و یا مناسب این شخصیت نیست. گفتارمتنیست که انگار هر لحظه قرار است بخشی از اطلاعات باقی مانده به شخصیت را عنوان کند. و در پایان نیز انگار راهی جز منتقل کردن پیام نهایی فیلم از این طریق را ندارد. جایی که در نبود پدرش قول میدهد که دختر خوب و سربهراهی شود. فارغ از تمامی نقاط ضعف فیلم، تلاش برای نشان دادن احساس عاشقانهی مینا به کامران، لحاظات کمتر توجه شدهی این روزهای سینما را به تصویر میکشد که میتواند تجربهی خوبی برای مخاطب ایرانی باشد. لحظات عاشقانهای که شاید هر زن عاشقی آن را برای یک بار تجربه کرده است. (بدون توجه به رفتار شخص مقابل). به هر حال رگخواب، فیلم سروشکلدارتری نسبت به آرایشغلیظ به نظر میرسد. و البته هنوز تا بوتیک، اثر تکرار نشدنی حمیدنعمت اله فاصله زیادی دارد. تجربهی یک بار دیدن این اثر را از دست ندهید.