(به بهانه دیدن فیلم ملی و راه های نرفته اش)
وقتی تلویزیون وظیفهاش را در قبال مخاطب انجام نمیدهد پای توصیه های اخلاقی و آموزشی به سینما باز میشود. ملی و راه های نرفته اش نمونه یک محتوای تلویزیونی بود که در قالب سینما برای مخاطب اشتباه ارائه شد.
متاسفانه تلویزیون ما از مخاطب خود جا مانده است و نتوانسته مطابق با نیازهای فرهنگی روز جامعه پیش برود. سیاست های تلویزیون به برنامه سازان اجازه نمیدهد که مطابق با نیازهای روز جامعه فیلم بسازند. سینما اما شرایط منعطف تری دارد. خیلی از حرفها را میشود خیلی راحت تر در سینما بیان کرد. اینگونه است که بعضی محتواهای تلویزیونی پایشان به سینما باز میشود.
وقتی از محتوای تلویزیونی صحبت میکنیم از چه حرف میزنیم!؟
فیلم ملی و راه های نرفته اش به مردسالاری در جامعه امروز میپردازد. زنی با شرایط ملی آیا میتواند به سینما راه پیدا کند و با دیدن این فیلم پایش به خانههای امن باز شود و یا شخصی مانند آقای رئیسی را برای درد دل و راهنمایی گرفتن پیدا کند!؟ ملیهای دنیای واقعی باید در کنار همسرانشان پای تلویزیون های داخلی بنشینند و تولیدات شبکه های صدا و سیما را ببینند. علاوه بر این ها چنین مسائلی به بررسی و آموزش های بسیاری نیاز دارد که با یک جلسه دو ساعته قابل درمان نیست. زخم های عمیق اینچنینی را باید در یک سریال روتین شبانه به تصویر کشید و کم کم مخاطب را نسبت به موقعیتش آگاه کرد! البته اگر ذهنیت فیلم ساز آموزش روانشناسانه به مخاطب است.
برای مخاطبان سینما باید چند لایه عمیق تر فرو رفت. به عنوان مثال از مردسالاری پنهانی که ناخودآگاه اکثر مردان ایرانی را فراگرفته سخن گفت. نه مسئله ای که دغدغه دهه های قبل است و حتی اگر تا به امروز منسوخ نشده دیگر شکی در بیمارگونه بودن این رفتار نیست! این سیلی را سال هاست اصحاب فرهنگ و هنر به صورت مخاطبان خود زده اند نمونه اش فیلم قرمز جیرانی
ملی و راه های نرفته اش سرشار است از مفاهیم تکراری و تیپ های شخصیتیست که برای مخاطب دهه نود قابل باور نیست! شاید اگر بیشتر به اعضای خانواده ملی پرداخته میشد و فیلمساز صرفا با نشان دادن کلیشه های نامناسب سعی در نشان دادن شرایط ملی به مخاطب نداشت رفتار خانواده ملی قابل قبول تر بود. یا اگر شخصیت با جزئیات تر و ناب تری از سیامک به مخاطب نشان می داد بیشتر میشد رفتار سیامک را درک کرد. نمی شود از مخاطب انتظار داشت زخم های عمیق روحی را با یک یا دو دیالوگ درک کند. متاسفانه هزاران سوال بی جواب که در رفتارهای ملی و تصمیم هایش و شرایط خانواده اش روی دستمان می ماند از تاثیر گذاری فیلم کم میکند. شخصیت اصلی داستان با وجود دسترسی به تکنولوزی و امکانات دختر نسل حاضر نیست!
صد البته که دغدغه فیلمساز برای پرداختن به شرایط ناهنجار زنان و دختران قابل احترام است اما ملیِ تهمینه میلانی در زمان اشتباه و مکان اشتباهی در اختیار مخاطب قرار گرفته است!