گغت ببین من تیر خوردم. تو ادامه بده. بعد ناخواسته کمکم چشمانش بسته شد. تلویزیون را خاموش کردم و گفتم : بقیهاش رو فردا ببین.
نمیدانم صدایم را شنید یا نه.
گغت ببین من تیر خوردم. تو ادامه بده. بعد ناخواسته کمکم چشمانش بسته شد. تلویزیون را خاموش کردم و گفتم : بقیهاش رو فردا ببین.
نمیدانم صدایم را شنید یا نه.