قبلا فکر می‌کردم مراوده و معاشرت خیلی راحت‌تر از این حرف‌ها باشه. مخصوصا با اونهایی که فکر می‌کنی راحتی. اما به مرور دیدم همه آدم‌ها یک سری قوانین سخت و دست‌و‌پاگیر برای خودشون دارن که‌ این تبعیت کردن ازش رو سخت می‌کنه. به تعداد هر انسان یک سری قوانین هست که دوست دارن تو موقع نزدیکی بهشون اون قوانین رو رعایت کنی (بدیهی‌ترین رفتارهای عاقلانه و انسانی رو منظورم نیست) قوانینی که مختص به هر شخصه و خودشون اون‌ها رو بنا کردن. برای همین مراوده‌ها و معاشرت‌ها ذره ذره از روی دوستی تبدیل به وظیفه می‌شه. وظایفی که گاهی فکر می‌کنی باید بهشون عمل‌ کنی.

و البته شاید من دارم به جهان تنگ‌نظرانه نگاه می‌کنم و اون شکلی که فکر می‌کنم نیست. اما انتخاب اطرافیان‌ برای دور شدن از من (منی که غالبا از این قوانین فرار می‌کنم) هم توی بوجود اومدن این نگاه بی‌تاثیر نبود.

۴ نظر موضوع: بدین سان

4 پاسخ به “سخت شده”

  1. نسترن گفت:

    شاید هر فرد باید آدم‌هایی رو پیدا کنه که قوانین شخصیشون به خودش نزدیک تر یا براش قابل هضم‌تره… شاید هم باید رها کنه بره رئیس

    • شهاب گفت:

      شاید، اما کلا من با این قوانین مشکل دارم. قوانینی که شاید هیچ‌ وقت تو زندگی خودم بهشون فکر نکردم. و حالا دارم در برخورد با دیگه اونها رو می‌بینم. واسه همین پیدا کردن موردهای مشابه سخت شده. یا نیست.

پاسخ دادن به نسترن لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.