۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

شبی که ماه کامل شد

مشکل فیلم «شبی که ماه کامل شد» عدم تطبیق داستان با واقعیت است. اگر چه چندی پیش انتقادهای زیادی به سریال چرنوبیل به خاطر اختلاف‌هایی که با واقعیت داشت در فضای مجازی پخش شد، اما چیزی که در «شبی که ماه کامل شد» رخ داد نه فقط تغییرات کوچکی‌ست که سازنده پس از تمام شدن اثر به آن اشاره کند، بلکه تغییراتی‌ست که جایگاه شخصیت‌ها در ذهن مخاطب تغییر می‌کند. با دانستن داستان عبدالحمید ریگی و  دیدن فیلم «شبی که ماه کامل شد» متوجه می‌شویم که چه مقدار شخصیت عبدالحمید تلطیف شده، چقدر برادر فائزه به شخصیتی احمق تبدیل شده و چقدر از بخش‌هایی از داستان حذف شده است و چه طور صحنه تماس با مادر فائزه و گفتن اینکه قرار است مصاحبه‌ای با او پخش شود دور از واقعیت است. اما چیزی که در این فیلم نسبت به دو فیلم قبل نرگس آبیار بیشتر به چشم می‌خورد تلاش برای خلق نبض در هر صحنه است. صحنه‌ها غالبا برای فضاسازی نیستند (بر خلاف فیلم نفس)، و به یک نقطه اوج اکتفا نشده، در اینجا شخصیت عبدالحمید ابتدا با مساله جاسازی اسلحه در خانه‌شان روبرو شده، کمی بعدتر با کشته شدن برادر فائزه روبر می‌شود و در نهایت به کشتن فائزه می‌رسد. اما چیزی که آن را از نقاط اوج کلاسیک دور می‌کند فاصله زمانی آن است. یعنی از لحاظ زمانبندی هر نقطه اوج را نمی‌توان مناسب برای یک پرده جداگانه در نظر گرفت. که البته اگر این فیلم هم بر اساس با واقعیت نبود همچون دو کار پیشین نرگس آبیار تنها با یک اوج پر از احساس روبرو می‌شدیم. چیزی که انگار آبیار در آن تخصص پیدا کرده. یک ریتم یک نواخت از گذران زندگی و در نهایت یک ضربه شوکه کننده. تصاویر شلختگی بیشتری نسبت به کار نفس و شیار ۱۴۳ دارد، شبنم مقدمی فاصله چندانی از کاراکترش در نفس نداشته و سیر تحول شخصیت عبدالحمید به خاطر تقسیم شدن داستان بین او و فائزه قابل لمس نیست. به خاطر همین موارد کمتر مورد توجه قرار گرفته شاید فیلم آنچنان تفاوتی با آثار پیشین آبیار نکند اما در کل فیلم‌های آبیار فیلم‌های احساس برانگیز است. درگیری عاطفی مقطعی که کمی پس از تماشا به فراموشی سپرده می‌شود و تنها لحظات اوج آن در خاطر می‌ماند (البته بازی عالی فرشته صدرعرفایی را نمی‌توان نادیده گرفت). شما با اندیشه‌ای، فکری و یا حتی ایده کارگردانی جذابی فیلم را تمام نمی‌کنید. ایده کارگردانی که بخواهد نرگس آبیار را از کارگردان‌هایی که این روزها فیلم‌های احساسی یا اکشن می‌سازند دور کند و نشان دهد که او صاحب یک ایده کارگردانی‌ست که در هر فیلم آن را ادامه داده و تقویتش می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.