پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

۳۸- دورتادور دنیا (اگر بمیری…)

نمایشنامه «اگر بمیری…» کاری‌ست از نویسنده فرانسوی فلوریان زلر که می‌توان تم توهم را در این نمایشنامه همچون اثر دیگر او «مادر» دید. این نمایشنامه داستان زنی‌ست که چند هفته‌ای از فوت همسر نویسنده‌اش می‌گذرد. او که مشغول سروسامان دادن به وضعیت زندگی خود بعد از این واقعه و نظم بخشیدن به دفتر کار همسرش است متوجه یک نامه و نام یک دختر جوان در حاشیه‌ی آن می‌شود. او پس از تحقیق به یک دختر جوان بازیگر می‌رسد. بازیگری که انگار با همسرش رابطه‌ی مخفیانه‌ای داشته. توهم این زن مبنی بر رابطه‌ی عاشقانه‌ی این بازیگر و شوهرش سبب می‌شود که وارد بازی ناخواسته‌ای بشود که خودش و این دختر جوان بر اساس تخیلاتشان آن را شکل می‌دهند. بازی‌ای که انگار ماحصل بخش زیادی از توهمات این زن است. در این نمایشنامه همچون نمایشنامه‌ی «مادر» مرز باریکی بین فضای واقعی نمایشنامه و توهمات شکل گرفته توسط شخصیت اصلی (زن) برقرار می‌شود که آن را جذاب می‌کند. اگر بمیری سی‌وهشتمین نمایشنامه از مجموعه دورتادور دنیاست که توسط فلوریان زلر نوشته و توسط گلناز برومندی با همکاری تینوش نظم‌جو در نشر نی ترجمه و چاپ شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های پیشین

درباره‌ی پیر پسر

فیلم در قد و قواره‌ی تعرف و‌ تمجید‌های اغراق‌ شده که پیرامونش شکل گرفت نبود. تدوین‌ نقشش را به خوبی ایفا نکرد، جایی که می‌توانست

درس‌های خودآموز

به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ می‌زنی

سنگ بزرگ

همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر می‌کنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار می‌شه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد