پایان این داستان‌ها چرا خوب نیست؟

فیلم الهی یا Divines (۲۰۱۶)، ساخته‌ی کارگردان فرانسوی هدا بنیامینا، داستان دختران نوجوانی را روایت می‌کند که برای رسیدن به یک زندگی آرمانی دست به پخش مواد مخدر می‌زنند، دنیا به همراه دوستش میامونا، مسلمان سیاه‌پوست با یکی از ساقی‌های مواد مخدر آشنا شده و قرار می‌شود که برای او کار کنند. دنیا پول‌هایی که از این راه بدست می‌آورد را در تراس یک سالن نمایش مخفی می‌کند. او در همین رفت و آمدها با پسر جوان رقصنده‌ای آشنا می‌شود.
چیزی که فیلم را در نگاه اول سرگرم کننده اما در ادامه با تغییر فضای چندباره روبرو می‌کند وفادار نبودن کارگردان به یک فرم مشخص است. وقتی دوربین روی دست در ابتدای فیلم با پلان‌هایی که از تلفن همراه دختر ضبط شده در آمیخته می‌شود مخاطب ناخواسته یاد داردن‌ها می‌افتد، اما بعدتر جایی که ربه‌کا فضای کار را به دو نوجوان معرفی میکند انگار با یک فیلم اکشن هالیوودی طرفیم و کمی بعد با رویاپردازی دو دختر که سوار بر ماشین هستند ناخواسته رد پای فرم کارگردانی همچون ژان‌پی‌یرژونه به ذهن تداعی می‌شود و بعد با صحنه‌ی رقص پسر و دختر روی صحنه نمایش، فیلم رنگ شاعرانه‌ای به خود می‌گیرد. کارگردان می‌خواهد همه هندوانه‌ها را با یک دست بردارد. فیلم قصه بگوید، هیجان‌انگیز باشد، به شورش جوانان علیه پلیس فرانسه بپردازد، فاصله طبقاتی در پاریس را به نقد بکشد، شخصیت دچار نقص تراژیک باشد و در انتها با یک انفجار هالیوودی به پایان برسد. اگرچه فیلمساز تا قسمتی موفق است اما دلیل آتش زدن ماشین توسط دنیا چیست؟ چرا سعی می‌کند با پلیس درگیر شود؟ او که مادرش را خوب می‌شناسد چرا او یا اطرافیانش را سرزنش می‌کند؟ میامونا که توسط خانواده‌اش کنترل می‌شود چه طور توسط ربه‌کا دزدیده و گروگان گرفته می‌شود؟ فیلم از این دست سوالات زیاد دارد، اما تلاش فیلمساز برای ارائه یک داستان در بستر جامعه‌ی کمتر دیده شده‌ی فرانسه آن را جذاب می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.