پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

۴۹-دورتادور دنیا (ئی‌ـ‌قاچاقچی.کام ؛ من مرگ را دوست دارم همچون شما که زندگی را)

شماره چهل‌ونهم از مجموعه نمایشنامه‌های دورتادور دنیا شامل دو نمایشنامه است که همانطور در مقدمه کتاب آمده آثاری‌ست که در جشنواره فجر سال ۹۷ نمایشنامه‌خوانی شده‌اند. دو نمایشنامه‌ای که به خاورمیانه پر التهاب مربوط است. در متن اول «ئی ـ قاچاقچی.کام» نوشته‌ی صدِف اِجِر ما با سه شخصیت زن از سه کشور جهان سوم طرفیم که هر کدام بنا به دلایلی قصد فرار به کشور دیگری دارند، آنابا از قبله‌ای در گوآتمالا، هوآمی از ویتنام و زینب اهل سوریه. آنها که هر کدام بنا به دلایلی مجبور به کوچ شده‌اند از طریق شخصیتی به اسم ئی ـ قاچاقچی.کام که تمام امور مربوط به قاچاق انسان را از طریق اینترنت و گوشی تلفن همراه هدایت می‌کند به کشور دیگری پناه می‌برند. این نمایشنامه روایتگر دردیست که انسانهای جهان سوم متحمل می‌شوند و برای پناه بردن به یک زندگی آسوده پا به سایر کشورهای پیشرفته می‌گذارند. آنابا که یک قابله محلی‌ست مجبور می‌شود به سمت آمریکا برود، هوآمی که یک آرایشگر زنانه‌ست به هوای کار در آرایشگاه وارد یک مرکز تن‌فروشی در فرانسه می‌شود و زینب که به خاطر داعش از سوریه فرار کرده پس از کشته شدن شوهرش رهسپار مجارستان شده تا به آلمان و سپس به لندن برسد. او باردار است.
فضاسازی و روایت این نمایشنامه جذاب‌تر از کار بعدی در این مجموعه است. «من مرگ را دوست دارم همچون شما که زندگی را» در فرانسه و در جشنواره آوینیون با مخالف شدید عده‌ای روبرو می‌شود. این متن که تماما گفت‌وگوی دو طرفه است، داستان یک تروریست الجزایری-فرانسوری را روایت می‌کند که در طی مدتی چند حمله تروریستی را به تنهایی انجام می‌دهد و حالا در آستانه‌ی دستگیری‌ست. مخالفان اجرای این نمایشنامه بر این باورند که نشان دادن وجه انسانی تروریست خطرناکی همچون مومو، به نوعی توجیه عملکرد اوست. به هر حال این متن جز گفت‌وگوی این شخص با یکی از پلیس‌هایی که در همسایگی او بوده و حالا برای به دام انداختنش با گروه حمله به نزدیکی خانه او آمده چیزی نیست. ما با بخشی از گذشته، و انگیزهای تروریستی او که همچون سایر مسلمانان افراطی قصد داشته باقی کفار را از زمین پاک کند، آشنا می‌شویم، در حالی که علی‌رغم قولی که به پلیس داده قصد ندارد در نهایت خودش را تسلیم کند و دنبال راه رهایی دیگری می‌گردد.
«ئی‌ـ‌قاچاقچی.کام ؛ من مرگ را دوست دارم همچون شما که زندگی را» چهل‌ونهمین اثر از مجموعه نمایشنامه‌های نشر نی است که توسط پالیز آرمانی، سوزان معصومیان و مرجان تاج‌الدینی ترجمه شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های پیشین

سنگ بزرگ

همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر می‌کنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار می‌شه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد

دوراهی ریا و صداقت

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها

دندان فیل

بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله‌، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم