غُغُغُلغُلغُلغُل

اگه فکر کردین من

غُغُغُلغُلغُلغُل

جای رفیقمو لو‌ می‌دم کور خوندین.

غُغُغُلغُلغُلغُلغُغُغُلغُلغُلغُلغُغُغُلغُلغُلغُلغُغُغُلغُلغُلغُلغُغُغُلغُلغُلغُل

| بدون نظر

همیشه قرارمان بعد از مدرسه بود، درست پشت راهنمایی دخترانه‌ی شهید آتش افروز.

یک روز گفتم بیا شعله‌اش را زیاد کنیم. گفت: نه. خواستگار دارم.

من از همان بچگی مخالف ازدواج کودکان بودم.

| بدون نظر