باید کلاه از سر برداشت به احترام پیرمرد ۸۴ سالهای که هنوز تجربه کردن را بخشی از هنر سینما میداند و بیپروا دست به هر شیطنتی میزند. در زمانهای که هالیوود بخش زیادی از حافظه بصری علاقمندان به سینما را مسموم کرده است، دیدن آثار شاهکاری چون زنده ماندن (۲۰۱۰) و حشرهها (۲۰۱۸) به شدت پیشنهاد و توصیه میشود. در ابتدا به خاطر جسارت شخصی چون شوانکمایر؛ فیلمساز بزرگ حال حاضر سینمای چک و در ثانی آنچه که او به عنوان سینما به مخاطب عرضه میکند. شوانکمایر هر آنچه در چنته دارد را به نمایش میگذارد. سینما، انیمیشن، تدوین، روانشناسی،
(به بهانه دیدن فیلم ملی و راه های نرفته اش) وقتی تلویزیون وظیفهاش را در قبال مخاطب انجام نمیدهد پای توصیه های اخلاقی و آموزشی به سینما باز میشود. ملی و راه های نرفته اش نمونه یک محتوای تلویزیونی بود که در قالب سینما برای مخاطب اشتباه ارائه شد. متاسفانه تلویزیون ما از مخاطب خود جا مانده است و نتوانسته مطابق با نیازهای فرهنگی روز جامعه پیش برود. سیاست های تلویزیون به برنامه سازان اجازه نمیدهد که مطابق با نیازهای روز جامعه فیلم بسازند. سینما اما شرایط منعطف تری دارد. خیلی از حرفها را میشود خیلی راحت تر در سینما
موقعیتهای جدید میتونه آدم رو دچار وضعیت حباب کنه. توهم اینکه حالا در این فضای جدید همه چیز عوض شده و شکل دیگری به خودش
شاید چون بلد نیستی راه بری، تو زندگیت به هیچ جا نرسیدی؟
امروز دهمین سال نبودن باباست، لطفا تسلیت نگویید. سالها پیش از مامان شنیدم که فلانیها برای ده سالگی فوت پدرشان رفتهاند سر خاک. آن سال
بیش از دو سال است که دیگر در آن شهر زندگی نمیکنم. من از آن شهر رفتم اما انگار آن شهر از من نمیرود. از
این سیکل را بارها و بارها در مورد یک سری افراد دیدهایم، نتیجهاش را نمیدانم. حتی نمیدانم این کارها برای فریب دادن خودشان است یا