«پروانه و یوغ» نوشته محمدچرمشیر به بازخوانی نامههای ونسان ونگوگ به برادرش و معشوقهاش کریستین میپردازد. فضای نمایشنامه بر اساس شخصیتهایی که ونگوگ ملاقات کرده و مکانهایی که در آن پا گذاشته روایت میشود. حتی نقاشیهایی که او کشیده به نوعی در این متن به تصویر کشیده میشوند. درام به معنای کلاسیک آن در این اثر دیده نمیشود اما سراسر با تصویرسازیهای شاعرانه چرمشیر روبرو میشویم. کریستین، تئو، دخترک، گاشه، مادام رولن، پیرزن و … همگی در بازههای زمانی مختلف با ونسان سخن میگویند. اما جنس دیالوگها و نحوه بیانشان این را مشخص میکند که غالبا دیالوگها در قالب نامه است و حتی یک جاهایی با وجود شخصیت ثانی مونولوگ است. پروانه و یوغ به نوعی به تصویرکشیدن شاعرانه نامههای ونگوگ و برادرش تئوست. ما با دیدگاه ونسان نسبت به جهان، مرگ، خدا و هستی در خلال گفتههایش آشنا میشویم.
«پروانه و یوغ» بیستوهشتمین نمایشنامه از مجموعه دورتادور دنیا به قلم محمد چرمشیر است که در نشر نی به چاپ رسیده است.
«آخرین پر سیمرغ» نمایشنامهای از محمد چرمشیر که به واسطه داستان زال و سیمرغ به بخشهایی از شاهنامه میپردازد. داستان بیژن و منیژه، سیاوش، کیخسرو، رستم و سهراب و ضحاک ماربهدوش. در این میانه ما برشهایی به زمان حال نیز داریم، برشهایی که انگار ارتباط ظاهری چندانی به هم ندارند اما سعی دارند که داستان زال و سیمرغ را کامل کنند. آنچه که در ابتدای این نمایشنامه ذکر شده این است که متن وابستگی زیادی به ادیپ دارد. زال در این داستان نابیناست و برخلاف ادیپ که به گذشته میرود تا در رفتارش کنکاش کند، او به آینده سفر کرده و به داستانهایی که پیشتر به آن اشاره کردیم وارد شده و با شخصیتهای آن مواجه میشود. زال در این داستانها با سیمرغ (زنی) همراه است، که سیمرغ برای کمک کردن به فرزندان او پر خود را دانه به دانه آتش میزند.
طولانی بودن متن و از ریتم افتادن داستان به خاطر حجم زیاد دیالوگهایی که با نثر قدیمی نوشته شده خواندن را بر مخاطب سخت میکند اما نمادین بودن صحنه ضحاک، رستم و سهراب و سیاوش از بخشهاییست که شاید میتوانست به تنهایی بار نمایشنامه را بر دوش بکشند. چیزی که در این مدت بیشتر با آن روبرو هستم عدم درام در بیشتر نمایشنامههای فارسیست. درام به آن معنای کلاسیکش، اینکه شخصیتها در یک هرم فریتاگمانند درگیر بحران شده، وارد یک کنش صعودی شوند و با پشت سر گذاشتن اوج و قرار گرفتن در یک کنش نزولی و با یک گرهگشایی به سمت پایان نمایش پیش روند. این چند پاره شدن متن و تلاش برای به تصویر کشیدن صحنههای شاعرانه تماما به تکههای پازلی شبیهاند که انگار به راحتی با هم چفت نمیشوند و فقط کنار هم قرار گرفتهاند. آخرین پر سیمرغ یکی از متنهای طولانی چرمشیر است. متنی پر از چینش صحنههایی که شاید جایشان با هم عوض میشد یا تغییر و یا حذفی در آن صورت میگرفت هیچ تفاوتی در کلیت آن بوجود نمیآورد. از آن دست نمایشنامههایی که شاید بتوان نامش را یک متن بدون درام گذاشت. «آخرین پر سیمرغ» بیستوهفتمین اثر از مجموعه نمایشنامههای دورتادور دنیا به قلم محمدچرمشیر است که در نشر نی به چاپ رسیده است.
«دیوبندان و دو نمایشنامه دیگر» شامل سه متن نمایشیست از محمدچرمشیر. دیوبندان که داستان ۲۱ رمضان را در قالب یک تکگویی روایت میکند اولین اثر این مجموعه است. شخصی از اهالی قرطاجنه انگار با سفری در زمان به مکانهای مختلف می رود و تصاویری از شهادت امام علی تا صحرای کربلا را روایت میکند.
نمایشنامه دوم این مجموعه نمایشنامه «زمان سکوت برای زندگان» داستانی چه وجهی از زمان ضربت خورد امام علی را بیان میکند. داستانی که در آن ابنملجم عاشق دختری به نام مرجان شده و حالا باید به خاطر او دست به قتل بزند. اما این داستان به شیوه خطی روایت نمیشود. شخصیت مرد سرخپوش که راوی داستان است برای این که فرمان ثبت شده را به اجرا برساند مردی در کنار رود نیل، دختری از جلفا، یک اسب و ابنملجم را در راه هم قرار میدهد تا با در همآمیختن سرنوشتشان منجر به ضربت زدن امام علی شوند. در نمایشنامه «شرفنامه یحیای تیرهبخت» داستان یحیایی روایات میشود که باید برای آرش تیری تهیه کند. تیری که در نهایت منجر به مشخص شدن مرزهای ایران میشود. حالا این داستان هم از زبان یحیا و هم از زبان اسب یکی از جنگجویان ایرانی و هم آرش کمانگیر (که در نمایشنامه به اسم مرد معرفی میشود) روایت میشود.
بنا به مقدمه این کتاب که قرار بوده آثار سمبلیک و نمادین را در این مجموعه گرد هم آورد، عملا با همچنین چیزی روبرو نیستم. استفاده از کلمات ثقیل فارسی برای گفتار شخصیتها و به تصویر کشیدن شاعرانه برخی لحظات باعث نمادین شدن متن نمیشود. شاید تا زمانی که نشانهها در خدمت درام قرار نگیرند ما اثری سمبیلکی خلق نکردهایم. با مجموعهای از تصاویر شاعرانه روبرو هستیم که راه را بر تصویرسازی ذهن مخاطب ناهموارتر میکنند. به هر حال این سه نمایشنامه که از آثار قدیمی چرمشیر به حساب میآیند، شاید تمرین خوبی برای علاقمندانی باشد که میخواهند آثار تاریخی و مذهبی کوتاهی را تجربه کنند. هم نگاه تازهتری به برخی وقایع دارد و هم جمعوجور بودن داستان راه را برای خلاقیتهای کارگردانی بیشتر باز میگذارد. «دیوبندان و دو نمایشنامه دیگر» بیستوششمین اثر از مجموعه دورتادور دنیاست که در نشر چشمه به قلم محمدپرمشیر به چاپ رسیده است.
روایت عاشقانه از مرگ در ماه اردیبهشت نمایشنامهای از محمدچرمشیر نوشته شده در خردادماه هشتاد و دو. بخشی خلق شده از شاهنامه توسط چرمشیر است که به روایت شکلگیری عشق بین تهمینه و رستم در «سمنگان دژ» شهری زنانه که انگار به دست شهربانو، زنی قدرتمند اداره میشود میپردازد. رستم و رخش پس از یک نبرد سخت راهی مسیری میشوند که در نهایت سر از «سمنگان دژ» در میآورند. شهربانو به واسطه پیشگویی خواهرش «زن جادو» خبر از حضور مردی میدهد که قرار است وارد این شهر شود. او نقشه میکشد که با حضور آن شخص میتواند از قدرت مردانگیاش برای ادامه حیات در این شهر سراسر زنانه استفاده کند و پس از مدتی او را بکشد. رستم و رخش (که در این نمایشنامه حضوری انسانوار دارد) وارد شهر میشوند. رستم تهیمنه را دیده و عاشق او می شود. از طرفی «زن جادو» سعی میکند جلوی تصمیم شهربانو را بگیرد اما شهربانو بر سر تصمیم خود مانده و ابتدا خواهرش را میکشد. و سپس به سمت رستم رفته تا او را نیز بکشد. اما رخش به داد رستم رسیده و شهربانو را میکشد. رستم که همان موقع از کابوسی خونبار بیدار شده به سمت رخش رفته و او را هم میکشد.
متن اگر چه از یک داستان که بخشی از آن در شاهنامه نیست اقتباس شده اما چرمشیر در این متن سعی داشته تا زبان و لحن این متن را از روایت ساده یک داستان دور کند. حضور شخصیت رخش همچون یک انسان، تکرار تکه کلام هر شخصیت و رویارویی هر شخصیت با شخصیت دیگر عناصریست که از طریق آن نویسنده سعی داشته ریتم آن را حفظ کند.
فارغ از تکرار بیش از حد برخی از جملات، جنسیتزدگی برخی دیالوگها و تجمیع اکثر کنشهای فیزیکی داستان در پایان آن، متن روایت عاشقانه از مرگ در ماه اردیبهشت یک اثر روان برای یک اجرای صحنهایست. این نمایشنامه هجدهمین اثر از مجموعه دورتادور دنیاست که در نشر نی به چاپ رسیده است.
رقص مادیانها که بر اساس نمایشنامه یرما نوشته فدریکو گارسیا لورکا توسط محمدچرمشیر نگارش شده، داستان شهری در اسپانیا را روایت میکند که نگاههای سنتی و جنسیت زده از اصلیترین رفتارهای ساکنین آن است. یرما دختر جوانی که یک زمان ویکتور عاشقش بوده، با مردی به نام خوان ازدواج میکند. خوان از تعلل ویکتور در پا پیش گذاشتن برای ازدواج با یرما استفاده کرده و برای بدست آوردن او پیش قدم میشود. پدر یرما هم با ازدواج آنها موافقت میکند. اما داستان تازه پس از این روایت شروع میشود. زمانی که یرما خواهان بچهدار شدن است و خوان توجهای به خواسته او نمیکند و از طرفی ماریا دوست یرما در شُرُف اردواج است.
بخش زیادی از متن به نگرش اهالی آن منطقه به نقش کلیشهای و جنیست زده زن و مرد در خانواده اشاره میکند. همگی انگار این سنتها و فرهنگ عقب افتاده را تقدیس میکنند و به هر روشی سعی در پیاده کردن آن دارند. ماریا با مرد جوانی به اسم آلخاندرو ازدواج میکند و دیری نمیگذرد که او هم درگیر زندگی سنتی و زن ستیزانه منطقهشان میشود. زن باید سنگ صبور شوهرش باشد، شوهر نباید به زن طوری توجه کند که زن احساس پیروز شدن و برتری پیدا کند. پس از مدتی ماریا برای فرار از تنهاییاش صاحب فرزندی میشود. فرزندی که پس از مدتی میمیرد. ماریا برای رهایی از این تنهایی ناخواسته که حالا با نبود پسرش به هیچ شکل جبران نمیشود، دست به خودکشی میزند. گناهی که به خاطرش بزرگان آن منطقه اجازه نمیدهند جنازه ماریا در قبرستان شهر دفن شود. باید با جسد او با بیاحترامی برخورد شود. او اصلا لایق دفن شدن هم نیست.
نگاه تمثیلی چرمشیر به نقش زن در فرهنگ سنتی آن منطقه که همچون مادیانها و گاوهای وحشی نیاز به رام شدن دارند، و همین طور نقش مرد همچون گاوبازی که با ضربههای خود آن گاو وحشی را رام میکند، از مهمترین بخشهای متن است که بارها به صورت یک پاساژ توسط شخصیت خوان روایت میشود. پاساژهای متن بارها و به طرق مختلف توسط سایر شخصیتها نیز بیان میشوند. پا به سن گذاشتههایی که نقش زن و مرد در آن جامعه را بارها گوشزد میکنند. تکگوییهای خوان، ویکتور و همین طور در کنار هم قرار گرفتن ماریا و یرما با سایر زنان آن منطقه، همه و همه باعث بوجود آمدن ریتمی شده که نه تنها خواندن بلکه اجرا کردنش هم به پنجاه و نه بخش مختلف برای مخاطب خسته کننده نیست. مخصوصا که نویسنده با واکاوی سنتها و رفتارهای زن ستیزانه در متن یرما پلی به کلیشههای جنسیتی جامعهای که در آن زندگی میکند هم میزند. رقص مادیانها نوشته محمد چرمشیر هفدهمین اثر از مجموعه دورتادور دنیاست که در نشر نی به چاپ رسیده است.