روایت عاشقانه از مرگ در ماه اردی‌بهشت نمایشنامه‌ای از محمدچرمشیر نوشته شده در خردادماه هشتاد و دو. بخشی خلق شده از شاهنامه توسط چرمشیر است که به روایت شکل‌گیری عشق بین تهمینه و رستم در «سمنگان دژ» شهری زنانه که انگار به دست شهربانو، زنی قدرتمند اداره می‌شود می‌پردازد. رستم و رخش پس از یک نبرد سخت راهی مسیری می‌شوند که در نهایت سر از «سمنگان دژ» در می‌آورند. شهربانو به واسطه پیشگویی خواهرش «زن جادو» خبر از حضور مردی می‌دهد که قرار است وارد این شهر شود. او نقشه می‌کشد که با حضور آن شخص می‌تواند از قدرت مردانگی‌اش برای ادامه حیات در این شهر سراسر زنانه استفاده کند و پس از مدتی او را بکشد. رستم و رخش (که در این نمایشنامه حضوری انسان‌وار دارد) وارد شهر می‌شوند. رستم تهیمنه را دیده و عاشق او می شود. از طرفی «زن جادو» سعی می‌کند جلوی تصمیم شهربانو را بگیرد اما شهربانو بر سر تصمیم خود مانده و ابتدا خواهرش را می‌کشد. و سپس به سمت رستم رفته تا او را نیز بکشد. اما رخش به داد رستم رسیده و شهربانو را می‌کشد. رستم که همان موقع از کابوسی خون‌بار بیدار شده به سمت رخش رفته و او را هم می‌کشد.
متن اگر چه از یک داستان که بخشی از آن در شاهنامه نیست اقتباس شده اما چرمشیر در این متن سعی داشته تا زبان و لحن این متن را از روایت ساده یک داستان دور کند. حضور شخصیت رخش همچون یک انسان، تکرار تکه کلام هر شخصیت و رویارویی هر شخصیت با شخصیت دیگر عناصریست که از طریق آن نویسنده سعی داشته ریتم آن را حفظ کند.
فارغ از تکرار بیش از حد برخی از جملات، جنسیت‌زدگی برخی دیالوگ‌ها و تجمیع اکثر کنش‌های فیزیکی داستان در پایان آن، متن روایت عاشقانه از مرگ در ماه اردی‌بهشت یک اثر روان برای یک اجرای صحنه‌ایست. این نمایشنامه هجدهمین اثر از مجموعه دورتادور دنیاست که در نشر نی به چاپ رسیده است.

بدون نظر موضوع: دورتادور دنیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.