۱۷ خرداد ۱۴۰۴

پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

شکار گوسفند وحشی

«شکار گوسفند وحشی» رمانی نوشته هاروکی موراکامی، نویسنده ژاپنی معاصر است. این کتاب داستان مرد جوانیست که ناچار می‌شود همه زندگی خود را برای پیدا کردن یک گوسفند رها کند. این گوسفند یک گوسفند معمولی نیست، گوسفندیست که ذهن افراد را تسخیر می‌کند و از آن ها به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به اهدافش استفاده می‌کند. «نمی‌دونم، یه چیزی توی وجود تو هست. مثلا یه ساعت شنی:روی آدمی مثل تو میشه حساب کرد که وقتی شن‌ها تموم شد اون ساعت شنی رو برگردونه.»-از متن کتاب اگر داستان‌های کوتاه موراکامی را خوانده باشید، شخصیت‌های داستان بسیار برایتان آشنا و قابل پیش

ادامه مطلب »

بختک

هر چند وقت یکبار سر و کله‌اش پیدا می‌شود. انگار هیکل چسبناک قیر مانندش همیشه پشت سرم در حال خزیدن است و قدم که می‌زنم، درست همان جایی که کمی خسته می شوم یکهو هجوم می‌آورد، می‌پرد و خودش را روی من می‌اندازد. سرش را آرام می‌آورد کنار گوشم و آهسته زمزمه می‌کند: «تو خیلی خسته‌ای، خیلی تنبلی، تو هیچوقت موفق نمی‌شی، تو از همه آدم‌هایی که دارند این مسیر رو می‌روند عقب‌تری و …» همینطور ادامه می‌دهد. صدایش مثل سوز هوای زمستان بندرعباس است، نمی‌دانی چقدر سرد است اما استخوان‌هایت به عجز و لابه می‌افتند. از یک جایی به

ادامه مطلب »

بانوان جنگل بولونی

بانوان جنگل بولونی(Les Dames du Bois de Boulogne) دومین فیلم بلند روبر برسون، فیلمی اقتباسی از کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» نوشته دنیس دودرو است. فیلم داستان زنی را روایت می‌کند که علیرغم تصورش متوجه می‌شود شوهرش مدت‌هاست به او علاقه‌ای ندارد و … به دلیل موجود نبودن زیرنویس فیلم در وبسایت‌ها به پیشنهاد شهاب عزیز کار ترجمه به فارسی رو خودم انجام دادم. بی شک اگر یک مترجم حرفه ای ترجمه این زیرنویس رو به عهده می‌گرفت معادل های بهتری برای عبارات ارائه می‌داد. در هر حال با توجه به نوع ادبیات استفاده شده در دیالوگ‌ها، اونچه

ادامه مطلب »

هاروکی موراکامی به دیدار هایائو کاوای می‌رود

«هاروکی مورا کامی به دیدار هایائو کاوای می‌رود» ترجمه مژگان رنجبر گفت و گویی بین موراکامیِ نویسنده و کاوایِ روانکاو است. این دو از آنچه طی سال‌ها برای ژاپن اتفاق افتاده و تاثیرش بر فرهنگ و رفتار اجتماعی جامعه صحبت می‌کنند. به بررسی تاثیر این اتفاقات در روند داستان نویسی و روانکاوی می‌پردازند. همچنین فرهنگ ژاپنی را با فرهنگ آمریکایی مقایسه می‌کنند و از تفاوت‌های رفتاری بین دو جامعه حرف می‌زنند. نکته جالب کتاب پرداختن به داستان نویسی به عنوان یک شیوه درمانی است. در واقع از نظر کاوای، نویسنده با خلق اثر به درمان چالش های روانی خود می‌پردازد.

ادامه مطلب »

در خشمگین‌ترین حالت ممکن

قبل از هرچیز می‌گم که من خودم رو یکی از هنرمندان استان هرمزگان نمی‌دونم. خوشبختانه و یا متاسفانه خیلی از دوستان هنرمند هم من رو یکی از زنانِ (حتی باتجربه) هنرمندی که حضورشون در جلسات رسمی موجب نا-راحتیشون میشه نمی‌دونند. البته من هم ترجیح می‌دم حالا حالاها به «نسترن محسنی» بودن با تمام کاستی‌هاش ادامه بدم چرا که خوب می دونم «کی هستم، از کجا اومدم و در کجا ایستادم و چه کارهایی می خوام بکنم.» فعلا تشخیصم اینه که یک جامعه محدود که اون افراد رو دوستانم می‌دونم اطرافم داشته باشم و هیچ لقب و عنوان و جایگاه دیگری

ادامه مطلب »

خیلی دور، خیلی نزدیک

یک زمان‌هایی ذهنم شناور می‌شود… انگار روی زمان‌ها و مکان‌ها آرام غلط می‌خورد نمی‌داند دقیقا کجاست و چکار می‌کند یا در چه ساعتی از شبانه‌روز به سر می‌برد، فقط می‌داند آنجایی که هست نیست… می‌داند باید باشد پس آرام زل می‌زند به آدم‌هایی که در اطرافش قرار گرفته‌اند و یک مکالمه را قدم به قدم پیش می‌برد. در بین همان مکالمات منِ پرحرف از خودش بیرون می‌آید مدام حرف می‌زند مدام نظر می‌دهد و تمام حروف الفبا را دچار استهلاک مزمن می‌کند… یک زمان‌هایی ذهنم شناور می‌شود… انگار روی زمان‌ها و مکان‌ها آرام غلط می‌خورد نمی‌داند دقیقا کجاست و چکار

ادامه مطلب »

سهم ما، حق ما

خداحافظی کردیم، سوار ماشین شدیم و راه افتادیم. خیابان‌ها خلوت و چراغ‌ها خاموش و شهر خاموش. با خودم فکر کردم اگر تمام سهم ما از این دنیا همین باشد چه؟ همین ساختمان‌های سرد و بی نظم و کوچه‌های درهم، همین خیابان‌هایی که هر روز به یک سمت سوقمان می‌دهند. همین هوایی که نیمی از سال خانه نشینمان می‌کند. همین بازار‌های شلوغ با قیمت‌های صد تا یک غاز و تورمی که هیچ کس به گرد پایش نمی‌رسد. همین جیبی که هیچوقت به اندازه کافی پر نمی‌شود. همین مسئولانی که بویی از مسئولیت پذیری نبرده‌اند و نمی‌خواهند که ببرند. همین ما، مردم

ادامه مطلب »

برگی از درخت خاطرات

روزی که پدرم من رو برای اولین آزمون رانندگی به آموزشگاه رسوند، قبل از پیاده شدنم گفت: -امیدوارم قبول نشی من متعجب دلیلش رو پرسیدم و در جواب شنیدم: – تا باور نکنی خیلی بلدی! تا یادت نره تلاش کنی! اونروز با تمام قوا رفتم که قبول بشم و به پدرم ثابت کنم خیلی بلدم و مدت‌ها طول کشید تا عمیقا به اونچه گفت ایمان آوردم!

ادامه مطلب »

هیچ چیز مهم نیست!

با مشاهده فیلم «هیچ چیز مهم نیست» در ابتدا این تصور در بیننده بوجود می‌آید که با یک اثر فرم‌گرا مواجه است نه یک اثر قصه‌محور. کل مفهوم فیلم در یک جمله خلاصه می‌شود: زنی که می‌خواهد بنا به دلایلی جنین خود را سقط کند. در ابتدا این تصور به وجود می‌آید که فیلم فضای ذهنی زن را روایت می‌کند. تصویرهایی مانند ماهی های به دام افتاده قرار است مفهوم شرایط سخت زن را به بیننده گوشزد کنند. زن با تصمیم بر سقط انگار می‌خواهد خود را بکشد. به آب که می زند معلوم می شود یقین کرده سقط را

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

صندوقچه اسرار

سعی می‌کنم شخصیت آدم‌ها را عین یک صندوقچه‌ی قدیمی باز کنم و دانه دانه خصایص‌ اخلاقی و رفتاری‌شان را از هم تفکیک کنم و تعریفم‌

رقیق‌کنندگان شر

به کار بردن برخی اصطلاحات برگرفته از اندیشمندان غربی در فضای سیاسی ایران گاهی خلط مبحث و آدرس غلط دادن است. چندی پیش برای اولین‌

شرکت در هفته فیلم و عکس

نزدیک به اواسط آذر از دفتر انجمن سینمای جوان بندرعباس تماسی داشتم مبنی بر ارائه یکی دو تا از فیلم‌هایم برای نمایششان در انجمن. چیزی