فرا رسیدن فردا را تسلیت میگویم. کاش فردا آفتاب طلوع نکند تا مجبور نشویم به خاطر آوریم روز توهین به شعور ملتی بزرگ به بزرگی تاریخی که خود سازنده ی آن بوده اند. توهین به ملتی که تاریخ به داشتن انسانهایی که از آن بوده اند افتخار کرده و میکند. به کوروشی که در قرآن مجید ذوالقرنین است به سلمانی که جبرئیل امین در هر باریکه به حضور پیغمبر(ص) میرسید از طرف خداوند سلام مخصوص برایش می آورد و سلمان های دیگر که تعدادشان کم نیست تا برسیم به امام که طومار زور گویان و چپاول کنان این ملت را در هم پیچید و دروغ گویان را فراری داد. حالا چه شد که در اندک زمانی دوباره در لباس جماعتی خاکی و ساده زیست بر این ملت سوار شوند بماند که ملت خود در حق خود کرد ولی ایرانی ثابت کرده که هیچ گاه از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود و این بار با چشمان و گوشهایی کاملا باز و هوشیار آمدند تا بگویند ما شعور داریم.اما همه گان دیدند و دیدیم که چگونه ان را به بازی گرفتند و بعداز پایان بازیشان یا ان را در پشت میله ها ی زندان انداختند و یا در کمال ارامش در گورستانها به خاکش کردند و یا…. چه بگویم که ناگفتنم بهتر است کاش کر بودم تا نشنوم فریاد کمکی را از پس کوچه های تاریک شهر کاش کور بودم تا نبینم دخترکی ندا نامی را غرق خون کاش و ای کاش …

نویسنده : فسیل زنده

۶ نظر موضوع: سی یا سی

6 پاسخ به “تسلیت”

  1. مهدی صابری گفت:

    شهاب جون شرمنده کردی

  2. محی گفت:

    ]iچه روز تلخی بود. مزه اش هیچ وقت از بین نمیرود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.