***
من از آن روز که در بند توام آزادم / پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم ( سعدی)
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی / من از آن روز که در بند توام آزادم ( حافظ )
مهم نیست که این مصرع اول از سعدی بوده و بعد حافظ عین همین را توی شعرش به کار برده . مهم تنها یک چیز است و آن هم :
من از آن روز که در بند توام آزادم …
من از آن روز که در بند توام آزادم؟
آزادم…
نکته ی انحرافیش همینه فکر کنم ابوذر جان
: -)
نکته جالبی پیدا کردی.
من هم عاشق این مصرع هستم
من از آن روز که در بند تو ام آزادم/
سلام
ممنون
من هم
علاوه بر اینکه از نتیجهگیری شما لذت بردم، فکر میکردم که حافظ تضمینهای زیادی از سعدی دارد اما هر کدام را با رندی خاص خودش رنگ و لعاب داده است. مثلا در همین بیت سعدی، شیرینی و شیدایی که خاص سعدی است را میبینیم؛ همان اولِ کار، خیلی ساده میگوید: در بند تو آزادم مثل پادشاهی که اسیر دست توست؛ و خلاص. اما در بیت حافظ این معنی کمی رندانهتر است. اول میگوید: حاشا که از جور تو رو بگردانم و آدم را منتظر میگذارد و بعد میگوید: وقتی در بند توام آزادم. و همین جابجایی این مصرع مشترک تفاوت حافظ و سعدی در رندی و شیدایی است.
داشتم فکر میکردم خلاقیت این نیست که حرفی بزنی که دیگران نگفتهاند؛ چون به هر حال، کلام و معنی محدودند. خلاقیت این است که همان حرفها را جوری بگویی که خاص تواند؛ با زبان و نگاه خودت. این جوری حافظ حافظ است و سعدی سعدی و هر دو هم از یک معنی میگویند؛ عشق و آزادی.
سلام
ممنون از شما . تحلیل جالبی کرده بودید . این نمونه ی بارزی بود از اینکه می گن حافظ رندانه شعر می گفته . تا به حال بهش توجه نکرده بودم . سپاس
جالب بود منم خوشم اومد. ماشالله به تو که این همه نکته بینی. راستی تو چطور تو وبلاگ من نظر می زاری که نمی تونم بزارمش که همه ببینن ؟؟؟
سلام
ممنون مرصاد جان . متوجه منظورت نمیشم . حالا یه بار تلفنی برام درست شرحش بده ….
سلام
جالب بود . نمی دونستم که حافظ آقا هم روی برگه ی نفر جلوییش نگاه میکرده!پس مراقب محترم کجا بوده؟
سلام
:-)
خواهش می کنم .
اون زمون مراقب نداشتن …