۱۶ آذرماه ، روز دانشجو به تمام دانشجویان واقعی مبارک…
پ . ن : از دانشجو بودن چهار سال فقط اسمش را به دوش کشیدیم . حسش نکردیم و تمام شد. ( البته دانشجو بودن به دانشگاه رفتن نیست) .
جمله : دانشجو نیستم اما دانشجویان را دوست دارم .
نکته : همیشه دوست داشتم خودم سطح معلوماتم را ببرم بالا تا اینکه بخواهم دل به دانشگاه رفتن ببندم .
خاطره : دوره ی کارشناسی یاغی ترین دانشجویان دانشگاه بودیم . به حدی رسید که می خواستند برای دوره های بعد رشته ما را منحل کنند . البته یاغی از نظر مسئولین دانشگاه وگرنه ما تنها حق و حقوق قانونی خودمان را می خواستیم . همچنین هماهنگ ترین دانشجویان این مملکت بودیم برای پیچاندن بعضی کلاس ها . سی نفر یهو نمی آمدند سر کلاس … : )
پ . ن ۲ : همیشه دانشگاه رفتن باعث می شود نگاه ها تغییر کرده و توقعات اطرافیان هم به پیرو آن بالا برود . همینش عذاب آور است …
پ . ن ۳ : با وجود اینهمه دانشگاه و افراد تحصیلکرده اما احساس می کنم در بی سواد ترین کشور دنیا زندگی می کنم . باور نمی کنید ؟ خودم یکی از همین بی سوادها . ( البته امیدوارم نگوئید بی سوادی ات به خاطر پیچاندن کلاس ها بود که قبول نیست :) )
نکته آخر : ( قول میدهم این دیگر آخریش باشد ) جان هر کی دوست دارید اینقدر با گفتار بی جا از یک نفر ســــوپرمـــن نسازید . روزی خودتان از آن بالا پرتش می کنید پائین .
این همه دانشجو بودنمون چیزی رو عایدمان نکرد جز استرس پایان ترم و شهریه و جا موندن از کلاس
تازه بعضی وقت ها تنبلی مان زمان دانشگاه بیشتر شد
ولی این تجربه مدرک گرا حس دیگری بهت می دهد که توقعاتمان و نگاه ایمان به جامعه بی هدفتر یا هدفدار تر می شود
دقیقا تنبلی من هم موقع دانشگاه بیشتر شد .
مثل اون بنده خدا بود که گفتن می ذاری دخترت بره دانشگاه ؟
گفت اگه به درس خوندنش لطمه نزنه موردی نداره . شد حکایت ما
من که که آنچنان نگاهم هدفدار نشد…
ببخشید مگر روز ۱۶ آذر روز دانشجوست؟ من فکر می کردم این همه سر و صدا به خاطر تولد بابای بچه هاست!
؛-)
سلام
اااااااااا ؟
از طرف من تبریک بگید بهشون . بگید به خاطر روز تولدشون هر ساله در سراسر ایران مخصوصا در دانشگاه ها جشن و سروری برپاست…
: -)