گفتاری به روی تصاویری که شرحش در فیلمنامه اصلی آمده شنیده میشود . ( جــنــسـیت صدا فعلا مشخص نیست )
صدا : روزی که خداوند داشت همه چیز را بین همه تقسیم می کرد ، من دیر رسیدم ، خیلی دیر . آنقدر دیر که همه رفته بودند و چیزی باقی نمانده بود … من و خدا تنها ماندیم . تنهای تنها … پس همانجا بود که خداوند تمام تنهائی زمین را به من هدیه داد …
زیبا بود. این کودوم فیلمنامه است ؟
سلام
مرسی
این یه فیلمنامه کوتاهه که یه شب تصمیم گرفتم بنویسم . و الان تمام شده و این تنها بخشی از اونه …
دوست دارم بقیه اش را هم بخوانم. :-)
سلام
حتماً . خوشحال میشم نظر شما رو هم بدونم …
یه کار خیلی کوتاهه .
سلام
سلام بر تو دوست عزیز
سلام بر دوست عزیز
خوبی تو جلیل جان ؟
جالب بود
سلام
سپاس
سلام
از شما دعوت مي كنم از وبلاگ ما ديدن فرماييد.
سلام
سپاس . مزاحتون میشم
منتظرم فردا بیاد
:))
هممون منتظریم
اما سعی می کنم چند تا سوپرایز هم داشته باشم …
درودبرشما
لاتیدان
سپاس
ممنون از حضورتون