قبل از اینکه با خود صدیقه آشنا بشوم وبلاگ دیوونه خونه ی من یکی از بازدیدهای همیشگی من بود در این دنیای مجازی . به هر حال آنموقع هنوز تعداد وبلاگ نویسان بندرعباسی کمتر از تعداد انگشتان دست نشده بود . شاید تقریبا یک سال گذشت که از طریق شبکه های اجتماعی با خود صدیقه طاهری آشنا شدم . او دانشجوی کشاورزی و از وبلاگنویسان قدیمی این شهر بحساب می آید . سال ۸۹ سالی بود که به همت او و تعدادی دیگر از جوانان بندرعباسی تشکلی با عنوان دلهای پاک تاسیس شد . چیزی که در این شهر وجودش بیش از پیش احساس می شد .  تشکلی که تا به حال علاوه بر رسیدگی به کودکان سرطانی ، آسایشگاه روانی و خانه سالمندان برنامه های زیاد دیگری را در آینده کاری خود دارد .

۱ – چرا کمک به دیگران ؟ آیا سرمایه اضافی دارید ؟
به سرمایه نیست . به دله . هدفه دنیوی بود . کیفیت زندگی یه سری آدما مهمه واسم . نمیشه بی تفاوت بود .

۲ – تعریفت از وبلاگ نویسی چیه ؟
وبلاگ نویسی به تعداد آدمهایی که وبلاگ می نویسند تعریف داره . یکی خیلی شخصی و مینیماله ، یکی زیادی جدی .  فضایی که دنیای مجازی در اختیارت میذاره تا دغدغه هات رو از دنیای واقعی بکشی بیرون . تا وقتی به حریم خصوصی آدمها تعرض نشه نمیشه براش محدوده و تعریف گذاشت .

۳ – دراین دنیایی که اینترنت داره فرا گیر میشه شما کدوم یک از شبکه های اجتماعی رو می پسندی؟ شبکه های اجتماعی مجازی یا واقعی؟ ( واقعی می تونه تموم فعالیت های اجتماعی،فرهنگی و .. باشه که منجر به حضور مستقیم و رو دروی آدما با هم بشه )
با سرعت وحشتناک اطلاعات داده ها در دنیای مجازی و از بین رفتن همه ی حد و مرزها و حریم خصوصی ها ، دنیای واقعی که آدماش هنوز از لای زر ورق درنیومدن و چشم تو چشم میشه شناختشون رو بیشتر دوس دارم .

۴- تعریفت از آزادی چیه ؟ آدم آزاد کیه ؟
کسی به جای کسی فکر نکنه . عرف جامعه بر مبنای ذهنیات اقلیت جامعه تعریف نشه .

۵ – اولین چیزی که بعد از شنیدن واژه زن به ذهنت خطور می کنه چیه ؟
مامانم . بعضی وقتا فمنیسته ، بعضی وقتا اون خانومه ست که تو تلویزیون آشپزی یاد میده . بیشتر وقتام یه ذره از هر چیزی که یه زن میتونه باشه . بعضی وقتام فقط مامانمه .

۶ – سنگ معیارت برای سنجش بزرگی و کوچکی آدمها چیه ؟ آیا همچین تقسیم بندی انجام میدی یا خیر؟
آدمهای شریف و بزرگ دنیای من ، آدمهایی اند که بیشتر پایبند به اخلاق اند .

۷ – نقش خداوند رو در زندگیت چقدر پررنگ می بینی ؟
اندیشه ام از باور معنای خداوند خالیست ولی جرات کافر شدنم نیست .

۳۰ نظر موضوع: گپ و گفت

30 پاسخ به “پنجره چهارم – صدیقه طاهری”

  1. محی گفت:

    سلام
    این که تو مصاحبه هات بچه ها بدون خود سانسوری حرف میزنن بهترین حسن این روال سایتته.
    ادامه بده ……..

  2. احسان ن گفت:

    لي عزيز بارم مم‌نون. كم كم مصاحبه‌ها تبديل مي‌شه ب اون چيزي ك بايد باشه. ي كليت داره.

  3. مرتضا نیک گفت:

    دوست داشتم فضای گفتگوها بازتر می بود و به نسبت گفتگوهای قبلی روند رو به رشدتریمی گرفت.قابل پیش بینی شده فضای پرسش ها
    خسته نباشی شهاب عزیز

    • لی گفت:

      سلام مرتضا جان .
      موافقم با حرفت اما از همون روز اول هم می دونستم یه سری سوالها چیه و اشتراکاتشون کجاست . من مصاحبه هایی که انجام دادم شخصی نبودن . یک سری سوال کلیه که ممکنه آدم در طول رو زاز هر کسی بپرسن . من خود جوابها برام مهمتر بود تا تکراری نبودن سوالها . به هر حال سپاس از تو که دنبال می کنی .

  4. مريم گفت:

    شهاب جان سپاس بخاطر حسن انتخاب هايتان براي هفت پنجره
    در مورد صديقه هم بايد بگويم كه
    آدمهايي كه زندگي ديگران برايشان مهم است و بي تفاوت نيستند ، ادمهايي كه با وجود تمامي مشكلات شخصي، غير شخصي باز هم بي خيال دنياي دلهاي پاك نمي شوند ، واقعا انگشت شمارند

    • لی گفت:

      سلام
      خواهش می کنم مریم جان .
      متاسفانه خیلی ها هم خیلی چیزها رو فراموش کردن . شاید یه سری حرکات های اینجوری باعث یادآوریشون بشه .

  5. مريم گفت:

    صديقه جان ممنونم چون خود واقعي خودت هستي
    سوال و جوابهاي ۱ ،۶و۷ رو دوس دارم

  6. نرگس گفت:

    خسته نباشید. (یعنی من هنوز اینجا را می‌خوانم و بعد اگر فرصتی پیش آمد، سرم را می‌خارانم :-)

  7. بهشب گفت:

    شهاب خیلی تنبلی.چرا این همه زود گفتگو را جمع می کنی؟از چی می ترسی؟از اینکه خوانده نشود؟
    ممنون از صدی بابت تمام زحماتش و فعالیت هاش

    • لی گفت:

      سلام بهشب عزیز . والله من از همون روز اول قصدم این بود هفت تا سوال بیشتر نپرسم . اگر شخصی جواب هاش کوتاهه که من نمی تونم برم به زور بهش بگم بیشتر توضیح بده دیگه . گاهی جوابها آنقدر طولانی میشه که سعی می کنم خلاصه اش رو انعکاس بدم . (البته با موافقت طرف مقابل) . اینها همشون برای من تجربه است که ان شاالله در سری های آینده بهتر عمل کنم .

  8. masoud dirbaz گفت:

    nice mr shahab

  9. مرصاد گفت:

    سلام
    متوسط بود ولی سئوالا و جوابا یه جوری بودن
    چطوری بگم سرد .
    بی حس
    همینطور جوابا
    باید خیلی رون تر و آمیانه تر می نوشتی زیاد چنگی به دل نمی زنه مصاحبش
    می دونی روال سئوالات می ره به یه طرف که به نظرم اینجا جاش نیست . با مصاحبه شونده باش تا با کسی که می خوای بهش حالی کنی تفکر دیگرانو
    امید وارم منظورمو گرفته باشی شهاب جان
    ببخشیدم که اینو گفتم

    • لی گفت:

      سلام مرصاد . ممنون به خاطر نظرت اما من یکم این آخراش گیج شدم منظورت رو خوب متوجه نشدم . حالا دیدمت دقیقا ازت می پرسم یعنی چی . اما سوالای من هم به نوعیه که خواه ناخواه باعث سرد شدن دو طرف میشه . این رو قبول دارم .

  10. امان گفت:

    سلام شهاب جان
    تجربه خوبی رو شروع کردی فکر می کنم این بی خبری از بعضی دوستان به همین سبب هم شده کمتر میشه
    و اما البته به قولی کمی ژورنالیستی تر گفتگو ها را ادامه بدین

    • لی گفت:

      سلام . ممنون امان جان . ژورنالیستی رو دوست دام اما تازه ی اول راهم . ان شاالله در ادامه سعی می کنم بهتر باشم . یعنی بعد از این مجموعه هفت نفره

  11. سلام شهاب جان
    سوال اخري كه ازهمه ميپرسين ميخواي به چه برسيد.به نظرمياداين سوال كم كم به جاي باريكي ميكشه. دقيقا جواب اين سوال كه ازهمه ميپرسيددنبال ميكنم.ديديم كه خانم مهندس كشاورزي چه كاشت وداشت وبرداشت صنعتي انجام داد.اين فقط نظرشخصي بود.موفق باشيد

    • لی گفت:

      سلام
      بدترین جوابی که می تونه یه نفر بده از نظر شما اینه که خداوند رو انکار کنه . که این هم یک نظر شخصیه . و من اون رو جاهای باریک نمی دونم آقای امامدادی . ( اگر در نقل اشتباه نکرده باشم ) همون زمان پیامبر خودش می گفت : اگر ابوذر می دونست سلمان فارسی خداوند رو چه طور شناخته می زنه می کشتش . یعنی آنقدر تفاوت هست در شناخت خداوند که حتی خود پیامبر هم به این موضوع اشاره کرده . و این تنها کنجکاوی منه که بدونم دوستانم این مسئله رو چه طوری می بینند . و این رو هم در نظر داشته باشید که قرار نیست که همه بگن که ما نقش خداوند رو پررنگ می بینیم .

    • من گفت:

      احترام به عقاید دیگران پدیده ی خارق العاده ای نیست.

  12. جغد بندری گفت:

    مصاحبه درخواستی ام توهه؟!

  13. امیر گفت:

    چرا دیوونه خونه ی من بسته شد؟
    این سوالیه که خیلی وقته ذهنمو درگیر کرده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.