۱- فیس بوک کدام میل انسان را ارضا می کند؟
اگر در مباحث فمینیستی در سینما کندوکاو کرده باشید بی شک به واژه ای برخورده اید که می توان المان های آن را با شبکه ی جهانی فیس بوک مطابقت داد. اینکه در سالن تاریک سینما و در خلوتی که این تاریکی به هر تماشاچی می دهد، تماشاچی با لذت تمام سرک در زندگی شخصیت فیلم هایی می کشد که سازنده ای آنها را به تصویر کشیده است. رنج ها و شادی هایشان را می بیند و بعضا با آنها همذات پنداری می کند.
خب این میل چیزی جز میل چشم چرانی انسان نیست که در این بین ارضا می شود. میل به سرک کشیدن در زندگی انسان ها، شادی ها و غم هایشان را دیدن و همدردی کردن با آدمهایی که تنها بر روی یک پرده ی ۲ بعدی نقش بسته اند.
حالا بیاید همین فضا را برای شبکه ی اجتماعی فیس بوک در نظر بگیرید. و تنها فیس بوک نه مثلا گوگل پلاس یا توئیتر. (کاربران شبکه های اجتماعی فیس بوک بیشتر دوست دارند با هویت واقعی خود حضور داشته باشند نه اسامی ساختگی و خیالی، برای همین است افرادی که با اسامی واقعی خود حضور دارند، راحت تر در جمع های فیس بوکی پذیرفته می شوند).
اینجا کاربر فیس بوک در تنهایی خود که تنها حساب کاربری شخصی اش این تنهایی را به او می دهد می تواند در زندگی دوستانی که به واسطه ی این شبکه پیدا کرده، سرک بکشد و آن میل چشم چرانی خود را ارضا کند. روند زندگی و احساسات او را دنبال کند و با تمام اینها در شرایطی همذات پنداری کند. حالا اینجا این مخاطب (کاربر فیس بوک) است که انتخاب می کند که چه جریانی را دنبال کند. او در انتخاب شخصیت های فیلم خود (افرادی که به عنوان دوست برای خود انتخاب می کند) آزاد است و دموکراسی ترین حالت برای انتخاب و پیگیری داستان زندگی تک تک افراد پیش روی اوست.
حالا این مخاطب خودش نقش آفرین داستان دیگری در این شبکه برای دیگر مخاطبین است.

پ.ن ۱ : مدتی است که در شبکه ی فیس بوک حضور ندارم ، چند روز آینده باز خواهم گشت.
پ.ن ۲ : مطلب فیس بوک ۴ بخش دارد که در روزهای آتی ادامه آن منتشر خواهد شد.

۸ نظر موضوع: اجتماع

8 پاسخ به “فیس بوک – ۱”

  1. صدی گفت:

    ببین نمیدونم قصدت از این پست ها چیه
    فقط اقلن مطمئنم قرار نیس بحث کنیم سر چیزی
    چون به مبارزه دعوت نکردی
    خوب اینایی که گفتی درسته
    ماها خیلی راجع به این قضیه حرف زدیم. این کامنت صرفا جهت ابراز وجوده، وگرنه تو دنیای واقعی خوشبختانه نظراتمون خیلی بهم نزدیک بوده تو تمام این بحث ها

    • لی گفت:

      مقاصد زیادی داشتم از این پست هایی که گذاشتم و باقیشون که روزهای آینده به صورت زمانبندی شده منتشر میشه.
      ولی خب اولین چیزی که بعد از خوندن این پست به ذهن میرسه اینه که من خواستم بگم همه دارن چشم چرونی می کنن که هیز بازی در بیارن…
      در واقع این سو تفاهمه فکر کنم و این یک امر ناخودآگاهه و آدمها ناخود آگا دارن این میلشون رو ارضا می کنن.
      همین.
      بعدش حتما باید آدمها به مبارزه دعوت بشن که بیان در مورد موضوعی بحث کنن؟ خب اگر نظرت مخالفه بگو،

  2. كلاغ گفت:

    سلام شهاب عزيز. در اين باره قبلا هم گفتگو كرديم.
    نميتونم قبول كنم كه ديدن يك فيلم شبيه چشم چروني باشه شايد شرايط ديدن فيلم و برخي قصه ها به نسبت دادن اين دو موضوع به هم كمك كنه اما فكر ميكنم فيلم ديدن شبيه كتاب خوندنه مگر اينه تو كتاب خوندن رو هم به چشم چراني نسبت بدي.
    درباره جامعه مجازي نه فقط فيسبوك يك مفهوم مشترك وجود داره و اون اينه كه افراد اجازه دارند اون چيزي كه دوست دارن بشن. يا گاها نشون بدن كه دوست دارن چه جوري باشن. كه متاسفانه يكي از امكاناتي كه به ديگران ميده همين چشم چرانيه . سعي ميكنم خودم هم در اين باره يك مطلب بنويسم.
    سعي ميكنم ديدگاهم رو در هر مطلب بيان كنم
    موفق و سربلند باشي

    • لی گفت:

      سلام محسن جان . متاسفانه منظور من خوب رسونده نشده .
      به جملات دقت کن :
      اگر در مباحث فمینیستی در سینما کندوکاو کرده باشید بی شک به واژه ای برخورده اید که می توان المان های آن را با شبکه ی جهانی فیس بوک مطابقت داد.
      کدام واژه؟ (چشم چرانی)
      خب ببینید این اتفاق به طور ناخودآگاه در هر شخص رخ میده . نه اینکه یه نفر به خودش بگه :
      خب بذار من برم امروز چشم چرونی کنم .
      در واقع این میلی است که در ناخودآگاه انسان وجود داره و در برخوردهای این شکلی ارضا میشه. وقتی تو در سالن سینما میری میشینی نمیگی که من برم یکم چشم چرونی کنم . میگی میرم یه فیلم ببینم. تو از دیدن زندگی شخصیت ها توی فیلم لذت می بری. اینکه چه طوری زندگی می کنن. رفتار و اخلاق و … چه شکلیه. اینهاست که در واقع داره این میل رو ارضا می کنه . اگر همچین میلی در انسان هست، چه بهتر با سینما ارضا بشه . نه سرک کشیدن در زندگی واقعی آدم ها.
      فیس بوک هم در این میون داره همین کار رو می کنه . آنچنان تفاوت نمی کنه.

  3. صدی گفت:

    منظورم از مبارزه دعوت به مفاهمه بود
    چلنچ
    سوتفاهم ایجاد شد برات
    من نظرم همین نظر توئه
    بارها راجع بهش حرف زدیم

  4. احسان رضائی گفت:

    بحث پیچیده ای راه انداختی شهاب جان اصلا در حوصله ام نیست (: در کل هم خوبه هم بده . میشه در مقابل چشم چرانی از مفهوم جلوه گری هم استفاده کرد . خیلی ها هم دوست دارند جلوه گری کنند .در بررسی هر پدیده ارتباطی باید سه چیز پایه رو همیشه در نظر گرفت فرستنده – پیام – گیرنده . این ابتدایی ترین بحث در علم ارتباطات هست .

    • لی گفت:

      سلام احسان جان
      به نکته ی خوبی اشاره کردی . متوجه منظورت هستم . اصطلاح جلوه گری خودش مقوله ی دیگری است که میشه مفصل بهش پرداخت.
      خب این سه تا پایه رو که نام بردی درست اما ای کاش ارتباطش رو با بحث مشخص می کردی . چون من الان دقیقا نمی دونم به چه چیزی ارتباط داره .
      ممنون به هر حال.
      :)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.