شاید یکی از بهترین و مهم ترین شبکه های اجتماعیِ چند سال اخیر در ایران را بتوان «گوگل ریدر» یا «گودر» نامید. شبکه ای که توانسته بود بسیاری از ایرانی هایی که دغدغه امور اجتماعی و سیاسی داشتند را یکجا بکشاند. شبکه ای که با امکانات ساده اما مفیدش به وبلاگنویسی رنگ و بوی تازه تری داده بود. اما متاسفانه در سال ۹۰ با تغییرات اساسی، امکان داشتن یک اکانت شخصی و ارتباط با اکانت های دیگر از گودر حذف شد و فضای کاری آن شمایل جدیدتری گرفت.
با حذف شدن این امکانات کاربران این شبکه به سایر شبکه های موجود نقل مکان کردند. عده ای به فیس بوک، عده ای به توئیتر، و عده ای هم به گوگل پلاس (شبکه ای که چند ماه قبل از تغییر گودر، گوگل آن را راه اندازی کرده بود) راهی شدند. عمده کاربران به دو شبکه ی اجتماعی توئیتر و پلاس مهاجرت کردند. که در این میان کم کاری وبلاگ نویسان و رکود فضای وبلاگ نویسی باز فضای بلگستان را تحت تاثیر خود قرار داد.
تولید محتوا که یکی از مهمترین دغدغه های وبگردان و مخاطبان همیشگی شبکه های اجتماعی است در این میان یه یک مساله جدی تبدیل شد. مساله ای که با یک نگاه اجمالی به این دو شبکه ی مهم پر کاربر درمیابیم که چقدر از یکدیگر دور هستند.
کاربرانی که تا دیروز به عنوان مهره های اصلی تولید محتوا در گودر فعال بودند، امروزه در توئیتر جز غرغرهای مبتذل و جمله های سطحی چیزی را تولید نمی کنند. انگار اکثرا در تلاشند تا در ارائه جمله های به ظاهر جالب و طنز، طنازی خود را به رخ دیگران بکشند. حالا این طنازی ها از اعلام گرسنگی دم صبح، ظهر و شبانگاهی گرفته تا بیان شخصی ترین مسائل افراد همچون مسائل جنسی. یک توئیت خوب در نهایتِ تلاش خود تبدیل به یک استاتوس می شود در پیج توعیتر در شبکه ی اجتماعی فیس بوک. فیس بوکی که هر روز اکثریت کاربران آن (عموما افراد عادی جامعه هستند) بیشتر به سمت ابتذال کشیده می شوند.
اینکه در سایر کشورها نقش شبکه های اجتماعی همانند توئیتر چیست و در ایران به چه ابزاری تبدیل شده جای بحث دارد.
چندی پیش با دوستی که تحصیل کرده ی رشته ی مدیریت دانش بود در مورد شبکه های اجتماعی بحث می کردیم. بر اساس مطالعات انجام شده با وجود یک شبکه ی اجتماعی، و تحلیل داده هایی که بین افراد آن شبکه رد و بدل می شود، می توان به شناختی از یک جامعه دست یافت که به راحتی محتوای مورد نظر را از بیرون به آن جامعه تزریق کرد. حالا این جامعه می خواهد آمریکا باشد. می خواهد ایران باشد. قدرت در دست هر کسی باشد آن کاری را که بخواهد می کند. حالا از این شبکه های اجتماعی که اغلب کاری جز تولید محتواهای چرند ندارند چه تحلیل هایی می خواهد ارائه شود؟
چه بر سر ملت آمد که آن زمان از دل شبکه های اجتماعی به دل خیابان ها آمدند و شعارهای سبز دادند و خون دادند، حالا پای سریال های جم تی وی نشسته اند و توی شبکه های اجتماعی کرسی شعر تفت می دهند؟

پ.ن : همین چند روز پیش بعد از بازی ایران و ایتالیا، هموطنان غیور به پیج یکی از بازیکنان تیم والیبال ایتالیا رفته و تا جایی که می توانستند او را فحش کش کرده اند. حالا این بازیکن چه هیزم تری به آنها فروخته خدا می داند.
پ.ن ۲: اینکه ابتذال کی پایش را از روی گلوی مردم این سرزمین بر می دارد خدا داند!

۸ نظر موضوع: اجتماع

8 پاسخ به “شبکه های اجتماعی”

  1. ali.bnd گفت:

    حالا دیگه ..
    یا میدونیم چکار میکنیم یا اینکه مثل همیشه خودمون رو به اون راه می زنیم ..

    مطلب و موضوع مورد اشاره ی خوبی بود ممنون ..

  2. کاملیا گفت:

    دلم برات تنگ شده بود.سر زدم.
    از دل ابتذال ابتذال می روید و بس….
    باید اینگونه باشد …چرا که در ابتذال ادمها کوچک می مانند ، هم اندازه رهبانشان

  3. ادریس گفت:

    واقعن کی این ابتذال پاش رو ور میداره…!

  4. احسان ن گفت:

    کار نرم افزاری لی عزیز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.