در خلوت مزارع پنبه نمایشنامهایست از برنار-ماری کلتس یکی از مهمترین نمایشنامهنویسان دهه هشتاد فرانسه که به آثارش پس از مرگ او توجه بیشتری شد. در خلوت مزارع پنبه داستان یک قاچاقفروش و خریدار است که در یک بیمکانی و بیزمانی اقدام به گفتگو با هم میکنند. این گفتگو اگرچه سعی دارد در ظاهر پیرامون خرید و فروش جنسی که تا پایان مشخص نمیشود چیست شکل بگیرد اما در بطن به مسائل مهمتری نظیر امیال انسانی، انحراف از خط راست، عدالت، اسطوره، جایگاه مشتری و فروشنده و … پرداخته میشود. آنچنان این گفتگو سرشار از استعاره و کنایه است که گاهی فراموش میشود اینها حرفهاییست که از دهان یک قاچاق فروش و خریدار خارج میشود. متن به طور سمبلیکی عرضه و تقاضای بشریت را در هر جایگاهی به یک تضاد بدل میکند، یک تضاد و رویارویی که خود نویسنده در جایی میگوید: «…دشمنان راستین ذاتاً با هم دشمن هستند و یکدیگر را همچون جانوران از بوی هم میشناسند.».
در پایان قاچاق فروش به خاطر وقتی که در اختیار خریدار گذاشته، بالاپوشی که در اختیارش گذاشته و خریدار به آن توجهی نکرده میخواهد هزینهای دریافت کند اما خریدار زیر بار نمیرود. متن از آن رو به گفتگوی ساده یک فروشنده و خریدار نمیپردازد که در ابتدا نویسنده مقوله قاچاق را فارغ از تعریف فرهنگ لغات آن با جزئیات دراماتیک بیان میکند. اما از طرفی گفتگوی قاچاقفروش و خریدار بیش از آنکه بخواهد یک متن نمایشی باشد به یک متن ادبی با لایههای فلسفی تبدیل شده است. در خلوت مزارع پنبه بیستمین اثر از مجموعه دورتادور دنیاست که در نشر نی توسط تینوش نظمجو ترجمه شده است.