۴۳- دورتادور دنیا (پس از باران)

«پس از باران» داستان بالکنی را روایت می‌کند که کارکنان چند شرکت و واحد برای فرار از قوانین سخت‌گیرانه مدیریت و هیئت مدیره برای کشیدن مخفیانه سیگار به آنجا رجوع می‌کنند. اصل اتفاقات در زمان اداری و در داخل اداره‌ی آنها شکل می‌گیرد، و مخاطب تنها بخشی از داستان را می‌بیند که در بالکن قابل مشاهده است، و یا پرسنل درمورد آن حرف می‌زنند. افرادی که در روی این بالکن قابل مشاهده هستند، مهندس کامپیوتر است که تصور می‌کند تمام زنان اداره می‌خواهند خودشان را به او نزدیک کنند، او زنی دارد که عاشقانه دوستش دارد تا اینکه پس از گذشت مدتی متوجه می‌شویم چند غریبه به او تجاوز کرده‌اند، پس از آن مهندس بهم‌ریخته می‌شود. مدیراداری که دوست مهندس کامپیوتر است و در شرف طلاق است و قصد دارد با یکی از مدیران شرکت، شرکت جداگانه‌ای تاسیس کند. خانم مدیر که سایر منشی‌ها او را با رفتاری مردانه می‌شناسند و قصد دارد با مدیراداری یک شرکت جداگانه تاسیس کند، و در همین حال پس از اینکه مدیراداری تصمیمش عوض شده و یکی از منشی‌ها برای منشی‌گری شرکتش دست رد به سینه او می‌زند سراغ شخص دیگری می‌رود. پیک شرکت که احساس می‌کند یکی از منشی‌ها به او توجه‌ای نمی‌کند و در اوج ناباوری می‌بیند که همان منشی با او دوست می‌شود. و چهارمنشی که تنها از روی رنگ موهایشان قابل شناسایی هستند. منشی موطلایی که رفتاری اغواگرایانه دارد و با خیلی از مردهای اداره و از جمله مدیراداری و حتی پیک در ارتباط بوده، منشی موحنایی که همه او را به خاطر تفسیرها و تخیلاتش می‌شناسند و در یک تصمیم آنی با پیک روی هم می‌ریزد. منشی موقهوه‌ای که دوست دارد به مهندس کامپیوتر نزدیک شود اما موفق نمی‌شود و منشی موخرمایی که پیشنهاد خانم مدیر برای همکاری را رد کرده اما بعدا به جای یکی از معاونین در شرکت را می‌گیرد.
کاری که نویسنده در این متن می‌کند، (اگر چه گاهی در دام برخی کلیشه‌ها می‌افتد؛ مثل اغواگر بودن دختر موطلایی) تلاش برای پررنگ کردن تفاوت‌ها در پس عناوینی‌ست که زندگی مدرن امروزه به انسان‌ها می‌دهد. او ابتدا شخصیت‌هایی که غالبا شهروندان زندگی مدرن بک‌گراندی از آنها دارند را معرفی می‌کند و کم‌کم به درونیاتشان نزدیک می‌شود. تراس که انگار یکی از کوچکترین مکان‌های یک ساختمان چهل و نه طبقه است نماینده تمام سیستم اداریست که ما تنها بخشی از آن را می‌بینیم. یک سیستم اداری تقریبا فاسد که شخصیت‌ها درگیر چیزی غیر از مسئولیتی هستند که به آنها محول شده. دیالوگ‌ها و رفتار شخصیت‌ها ما را به یاد نمایشنامه‌های بکت می‌اندازد. آنها غالبا در جواب هم حرفی نمی‌زنند و یا همزمان مشغول کار دیگری می‌شوند. سردی بین روابط که غالبا در نوع دیالوگ‌ها و جواب‌هایی که به هم می‌دهند قابل شناسایی‌ست، تمامی حکایت از آن دارد که متن بیش از هر چیز قصد دارد به این شیوه زندگی مدرن با تمام حواشی و انسان‌هایی که آن را بوجود آورده‌اند نقد کند. او صریح است و تعارف ندارد. گاهی حرف‌ها و واکنش‌ها مستقیم‌اند و به همان مساله مورد نظر می‌پردازند، نه چیزی ورای آن.
«پس از باران» چهل‌وسومین نمایشنامه از سری مجموعه دورتادور دنیاست که توسط سرژی بِلبِل نمایشنامه‌نویس اسپانیایی نوشته شده و نگار یونس‌زاده آن را در نشر نی ترجمه کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.