پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

مجموعه تجربه‌های کوتاه نشر چشمه


چندی پیش فرصتی دست داد که مجموعه تجربه‌های کوتاه نشرچشمه را مطالعه کنم. مجموعه‌ای پر از ضعف و قوت‌ که مرا برای پیشنهاد دادنش به سایرین دچار تردید می‌کند، برای همین نام چند اثر خوب و چند اثر ناخوب این مجموعه را در کنار هم قرار می‌دهم تا برای انتخاب و خواندن آنها شناخت بیشتری داشته باشید. این مجموعه از شماره یک آن که نمایشنامه معروفی از وودی آلن به نام «مرگ در می‌زند» است، به طور یکی در میان یک نمایشنامه و یک داستان کوتاه را شامل می‌شود. چند اثر خوبی که در این مجموعه از سایرین متمایز است شامل این عناوین می‌شود: داستان‌های دست تکیده نوشته‌ی تامس هاردی/  برف خاموش برف مرموز نوشته‌ی کنراد ایکن/ مجموعه‌ی نامرئی نوشته‌ی اشتوان تسوایگ/ فیل نوشته‌ی ریموند کارور/ من؟ من با همه فرق می‌کنم نوشته‌ی فردریک پل/ محاکمه نوشته‌ی پیتر هاندکه.
و همین‌طور نمایشنامه‌های: مرگ در می‌زند نوشته‌ی وودی آلن/ بانو آئویی نوشته‌ی یوکیو میشیما/ آرامش از نوعی دیگر نوشته‌ی تام استاپارد/ ملکه‌های فرانسه نوشته‌ی تورنتون وایلدر/ لاموزیکا نوشته‌ی مارگریت دوراس/ برگشتی در کار نیست نوشته‌ی اریک برودل/ بعد از مگریت نوشته‌ی تام استاپارد. همین طور سه نمایشنامه در این مجموعه از پیتر هاندکه وجود دارد که می توان آنها را در دسته‌ی متفاوت‌ها قرار داد، نمایشنامه‌هایی که شاید مخاطبین خاصی طرفدار خواندن و اجرای آن باشند به نام‌های: اتهام به خود/ اهانت به تماشاگر/ غیب‌گویی.
به جز آثار نامرده آثاری به شدت ضعیف یا ناقص هم در این مجموعه بود که تهیه کردن آن به علاقمندان ادبیات پیشنهاد نمی‌شود. بره‌ئی در پوست گرگ نوشته‌ی رفیق شامی/ آژیر بی‌صدا نوشته‌ی جورج سایمن کافمن. این اسامی از بین شماره‌های یک تا چهلم این مجموعه جمع‌آوری شده و شاید در ادامه با اضافه شدن به این مجموعه مطالب دیگری نیز به طور اختصاصی برای آن‌ها نوشته شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های پیشین

درباره‌ی پیر پسر

فیلم در قد و قواره‌ی تعرف و‌ تمجید‌های اغراق‌ شده که پیرامونش شکل گرفت نبود. تدوین‌ نقشش را به خوبی ایفا نکرد، جایی که می‌توانست

درس‌های خودآموز

به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ می‌زنی

سنگ بزرگ

همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر می‌کنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار می‌شه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد