مخاطب جشنواره فیلم کوتاه تهران غالبا بچه‌های فیلم کوتاه هستند. یعنی کم پیش می‌آید شما وارد سالن شوید و مخاطب غیر سینمایی و غیر فیلم کوتاهی ببینید. این سال‌ها هم یکی از تنها جشنواره‌هایی بود که باعث می‌شد بچه‌های فیلم کوتاه چند روزی دور هم جمع شوند و فیلم‌های هم را ببینند، که دیگر امسال با این شرایط حتی برای دیدن فیلم هم پایم را توی سالن نگذاشتم.
سال ۹۹ که فیلمم مستقیم از جشنواره فیلم کوتاه می‌توانست به جشنواره فجر وارد شود از دبیرخانه فجر چند بار تماس گرفتند اما مخالفت کردم و فیلمم را نفرستادم. فجر یک پاتوق برای علاقمندان فیلم کوتاه نیست، عملا یکی از ویترین‌های ج.ا در دهه‌ی فجر است که نشان دهد هنر بعد از انقلاب ۵۷ چقدر شکوفا شده، و البته همزمان با آن بر فیلم‌هایی که هر سال توقیف و سانسورشان می‌کنند ماله بکشند. حالا همین را تعمیم بدهید به فجر در سایر رشته‌ها. هر حضوری این ویترین را پر زرق‌وبرق‌تر نشان می‌دهد.
الان زمانه‌ی زیبا نشان دادن وضعیت نیست. حتی به قولی زمانه‌ی دو پهلو حرف زدن هم نیست. ما به واقعیت عریانی احتیاج داریم که هی یادمان بیندازد در چه سیاهی تمام‌ناشدنی نفس می‌کشیم. آن هنر ارائه شده در فجر چه کمکی به وضع موجود می‌کند؟ غیر از این است که با کمک به عادی نشان دادن وضعیت خون جوان‌های کف خیابان را می‌شورد؟

بدون نظر موضوع: بدین سان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.