فكر و ذكرمان شد كسب آبرو، چه آبرويي، مملكت‌رو تعطيل كنيد، دارالايتام داير كنيد درست‌تره. مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه مي‌آيد، قحطي است، دوا نيست، مرض بيداد مي‌كند، نفوس حق‌النفس مي‌دهند، باران رحمت از دولتي سرقبله عالم است و سيل و زلزله از معصيت مردم. ميرغضب بيشتر داريم تا سلماني. سر بريدن از ختنه سهل‌تر. ريخت مردم از آدميزاد برگشته، سالك بر پيشاني همه مهر نكبت زده، چشم‌ها خمار از تراخم است، چهره‌ها تكيده از ترياك.

حاجي‌واشنگتن- علي حاتمي

نویسنده : احسان ن

۱۳ نظر موضوع: هنر و ادب

13 پاسخ به “دیالوگ۲ (هشتم)”

  1. لی گفت:

    عضت الله انتظای در حال تکه کردن گوشت است …

  2. بهشب گفت:

    سلام بر احسان و شهاب و دیگر نویسندگان.
    شاید استفاده از کلمه منولوگ برای این پست بهتر باشد تا دیالوگ.
    اما به نظر من یکی از فوق العاده ترین منولوگ های تاریخ سینما و تاتر کشور همین باشد.

  3. لی جان
    کمی از اسکار بنویس

    • لی گفت:

      سلام .
      متاسفانه امسال در جریان مراسم اسکار نبودم . یعنی فرصتی پیش نیومد که بخوام دنبال کنم . حتی بعضی از فیلمهاش رو هم ندیدم هنوز…
      ولی همیشه از سینما نوشتن لذت بخشه در فرصت مناسب حتما …

  4. فسیل زنده گفت:

    سلام
    حوس کردم یکباره دیگه این فیلمو ببینم.

  5. نرگس گفت:

    کلاً همه دیالوگ های علی حاتمی را دوست دارم. اما حق با شماست؛ چقدر این شرح حال، برایم آشناست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.