این متن تنها برای اعلام آثاریست که به نوعی در آنها حضور داشته ام ، زمان نمایش فیلم ها نیز عنوان شده . منتظر نظرات و پیشنهادات سازنده شما هستم …
نویسنده و کارگردان : سعیده ذاکری
تدوین : شهاب آب روشن – زمان نمایش : دوشنبه – ۱۳۸۹/۲/۲۰ – ۱۸:۱۵
نویسنده و کارگردان : حسن بیدار وند
تصویربردار : شهاب آب روشن – زمان نمایش : دوشنبه – ۱۳۸۹/۲/۲۰ – ۱۹:۳۰
نویسنده : مسعود دیرباز – شهاب آب روشن
کارگردان : مسعود دیرباز
تدوین : شهاب آب روشن – زمان نمایش : دوشنبه – ۱۳۸۹/۲/۲۰ – ۱۹:۳۰
نویسنده و کارگردان : خدیجه صادقی
من هیچ نقشی در این فیلم نداشتم . تنها این فیلم به خاطر مشکلاتی که برای سیستم تدوین پیش آمد از روی سیستم تدوین من خروجی گرفته شد. تدوین این کار را آقای حسن بیداروند انجام داده است . – زمان نمایش : چهارشنبه – ۱۳۸۹/۲/۲۲ – ۱۸:۱۵
توضیح خاصی ندارد . زمان نمایش : چهارشنبه – ۱۳۸۹/۲/۲۲ – ۱۹:۳۰
تحقیق و نویسنده و کارگردان : عبدالعزیز قاسمی
تدوین : شهاب آب روشن – زمان نمایش : چهارشنبه – ۱۳۸۹/۲/۲۲ – ۱۹:۳۰
دست می کنم توی جیبم و تکه کاغذی که حالا مچاله شده رو در میارم . یه شماره تلفنه که مطمئنم اون طرف خط کسی گوشی رو بر میداره . شماره رو از برم و لزومی نداشت که باز بهش نگاهی بندازم . گوشی رو بر میدارم و شماره ی تو رو می گیرم . چند تا بوق می خوره و جواب میدی . می دونم که نمی دونی این همه راه اومدم که تو رو ببینم . توی این شهر شلوغ که بین پونزده میلیون جمعیتش شانس اتفاقی دیدنت یک در پونزده میلیونه . منتظرم که با تعجب یا خیلی جدی بپرسی ؛ بله ؟ اما صدات رو نازک می کنی و انگار که منتظر تماس بودی که می گی : [ادامه مطلب …]
نمیشه در همچین شرایطی از نبود مرحوم حبیب زاده حرفی نزد . خاطره بسیار خوبی از ایشون دارم زمانی که سال اول دبیرستان ، دبیر زبان من بود . صندلی من همیشه کنار پنجره ی کلاس بود . جائی که تنها از پشت اون پنجره می شد یک دیوار آجری قدیمی رو دید
و شاخ برگ درختی که پشت اون دیوار بود و آسمون آبی ( که واقعاً آبی بود بیشتر)… همیشه به من می گفت که بیرون رو نگاه نکن و
حواست به درس باشه . گاهی گوش می دادم و گاهی هم باز فراموشم می شد و به بیرون نگاه می کردم . هیچ چیز جذابی به جز همین سه چیزی که گفتم پشت پنجره نبود. ولی همین که فضایی رو هر روز می دیدم که با فضای کلاس متفاوته خودش برای من تنوع بزرگی بود … لذتش برابر با توی ماشین نشستن و موسیقی گوش دادن توی جاده ها و خیابون های مورد علاقه و شاید هم بیشتر بود اون زمون برای من . یک روز که از این کارم خسته شده بود گفت : هر وقت پیداش کردی بگو من هم بیام ببینم . همه خندیدند حتی خودم . دیالوگ به یاد ماندنی بود . استاد حبیب زاده هم رفت در چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ ، سالی که با از دست دادن هنرمندان شروع شد و همچنان ادامه دارد . روحش شاد باد .
زندگی را همانگونه که هست باور کن ، شاید هیچ وقت نتوانی آنگونه که باور داری زندگی کنی / رضا
بنا به خبرهای رسیده . تمام فیلمهای ارسال شده به اداره نظارت و ارزشیابی بدون هیچ ممیزی جواز حضور در جشنواره اردی بهشت را گرفتند . در بخش فیلم جشنواره اردی بهشت ، ۴۷ فیلم در دو بخش آزاد و خلیج فارس به رقابت می پردازند .
خبر تکمیلی : یک فیلم دیگر از بخش خلیج فارس در جشنواره نیز حذف شد . دلیل آن تخلف در سال ساخت فیلم اعلام شده است.
این موسیقی باب شب زنده داریست … موسیقی بسیار آرام که علاقه ی زیادی به آن دارم ، اگر چه خودم از موسیقی زیاد نمی دانم و شاید شناخت چندانی از آثار مطرح در دوره های مختلف نداشته باشم و گوش نکرده باشم اما این موسیقی را دوست دارم . می دانم شنیده اید ، اما ارزش یک بار دیگر شنیدن را دارد .
[audio:https://leee.ir/wp-content/uploads/Moonlight-Sonata.mp3|titles=Moonlight Sonata]
سونات مهتاب (سونات ۱۴ پیانو) یکی از سونات های است که در سال ۱۸۰۱ نوشته شده است و تا امروز به عنوان یکی از مشهورترین قطعات پیانو در تاریخ موسیقی مطرح بوده است. بتهوون این سونات را درسال ۱۸۰۱ نوشت و در سال ۱۸۰۲ منتشر کرد. مشهور است که بتهوون این سونات را به یک کنتس ۱۷ ساله به نام جولیا گوچیاردی (Giulietta Guicciardi) که شاگردش بود تقدیم کرد.
صدای زنگ گله می آمد . اما گوسفند قصه به چراگاه فکر نمیکرد. ( داشت میرفت به سمت شرق دنبال طلوع بود ) / یک عدد محسن