در «خانه»ی نغمه ثمینی اگر چه مثل نمایشنامههای پیشین این نویسنده خبری از تکرار شخصیتها نیست و زمان به آن شکل همیشگی دستخوش تغییر نمیشود اما باز در این متن هم رویکرد اپیزودیک را شاهدیم. اپیزودهایی که به بهانه تغییر صحنه با یک داستان و شخصیت منحصربفرد روایت میشود. نمایشنامه «خانه» داستان خانوادهای را روایت میکند که هر کدام درگیر مشکلات و مسائل خودشان هستند. پدر خانواده سالهاست که در فکر زن اولش است که به خاطر کشته شدن او همواره با خاطره او زندگی میکند. مرد از همسر اولش پسری به نام هامون دارد. همسر دومش (رویا) آنقدر در تنهایی خود خزیده که عاشق بازیگر تلویزیونی شده و در خیالش قرار است با او فرار کند اما شخصیت تلویزیونی در آخرین قسمت سریال خودکشی میکند. دختر خانواده پرنیان دچار بارداری ناخواسته شده و حالا میخواهد با خوردن قرص بچهاش را سقط کند، دوست پسرش او را ترک کرده و به دبی فرار کرده. هامون پسر دیگر خانواده هم که به اختلالات شیزوفرنی دچار شده میخواهد با دختری که دوستش دارد (مهسا) با باد کردن بادکنکهایی که دارند پرواز کرده و از مرز خارج شوند. در این میان حضور هامون است که صحنهها را به هم مرتبط میکند. او که دچار بیماری نادری شده سلولهایش لحظه به لحظه کوچکتر شده تا جایی که در یک حالت انفجار گونه ناپدید میشود. او پس از این اتفاق میتواند به طور نامرئی در خانه حرکت کند و داستان هر یک از اعضای خانواده را دنبال کند. خودش که در دوران دانشگاه عاشق دختری به نام نیلوفر شده پس از مدتی به خاطر مشغله کار و دانشگاه ناخواسته از او دور میشود. حالا در آخرین دیدارهایی که با اعضای خانواده در خلوتشان دارد صداهایی را برای نیلوفر ضبط میکند که داستان خودش و خانوادهاش را در آن شرح میدهد. در انتها اعضای خانواده برای اینکه دوباره دور هم جمع شوند متوجه میشوند با نبود هامون خانه آنها نیز آنقدر کوچک شده که جز ویرانهای چیزی از آن باقی نمانده، برای همین تصمیم میگیرند با همان لگوهایی که هامون از دوران کودکیاش باقی گذاشته خانهای برای خودشان طبق خواسته و میل خودشان درست کنند.
چیزی که در این نمایشنامه هم همچون چند اثری که در این مجموعه به چاپ رسیده شاهدیم، عدم درامیست که باعث پیچشها و کشمکشهای شخصیت یا شخصیتها شود، ما با مجموعه داستانکهایی روبرو هستیم که هر کدام برای خودشان جایگاه خودشان را دارند. هر یک به تنهایی میتوانند یک داستان کوتاه باشند. و تنها همخانه بودن اعضاست که آنها را کنار هم قرار داده، و البته شخصیت هامون که هر کدام از افراد را با حضورش به کل داستان پیوند میزند. با همین حال خانه چند داستانک است که با کنکاش در آن به مساله نویسنده نمیرسیم. اینکه نمیدانیم قرار است در پس روایت هر کدام از این شخصیتها (که نمونه آنها را بسیار در سریالها و فیلمها دیدهایم) توجهمان به کدام دغدغه جهانشمول جلب شود. فارغ از اینکه شاید متن برای تحلیل روانکاوانه خوب به نظر برسد اما یک متن دارماتیک نه. به هر حال این دغدغه و سوال برای آنهایی که تازه ابتدای راه نویسندگی هستند باقی میماند. اینکه به همچنین متنهایی میتوان گفت درامایتک یا خیر؟ صرف نظر از اینکه خب این متنها در یک ساختار شبیه به نمایشنامه نوشته شدهاند و شرح صحنه بر اینکه باید در سالن نمایش به اجرا در بیاید دلالت دارد. اما اینها برای یک متن که مجموعهای از داستانکهاست کافیست؟ –خیر-
نمایشنامه «خانه» بیستونهمین اثر از مجموعه دورتادور دنیاست که به قلم نغمه ثمینی در نشر نی به چاپ رسیده است.